محمد برقی
خداوند متعال در قرآن کریم از دو گروه دعا کننده یاد مى کند:دعا براى دنیا و آخرت
یک گروه آنان که چشم به دنیا دوختند و به جهان آخرت بى اعتنا هستند. آنها در مقام دعا هم از خداوند فقط دنیا را مى خواهند و مى گویند: خداوندا، آنچه مى خواهى به ما بدهى در دنیا بده. چنین کسانى در آخرت بى بهره اند.
گروه دوم کسانى هستند که هم نظر به دنیاى خود دارند وهم اعتقاد به آخرت، اینان این گونه دعا مى کنند:
رَبَّنا ءاتِنا فىِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فىِ الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ؛
بارالها، در دنیا به ما حسنه بده، و در آخرت نیز حسنه بده و ما را از آتش جهنم دور دار
92557
پیامکهای پرسشی و روانشناسی جالب
اگه قرار باشه واسه یکی هدیه کفش بخری اون شخص کیه
جواب:کسی که تو دنیا بیشتر از همه بهش اهمیت میدی
اگه یه تیکه ابر بهت بدن چیکارش میکنی؟
جواب
حالا جای ابر همسر رو بذار
مهم ترین خصوصیاتی رو که در کلمات زیر میبینی توصیف کن
1-سگ 2-گربه3 -موش 4-اقیانوس 5-قهوه
جواب:
1 .شخصیت خود شما
2. شریک زندگی.
3. دشمنان شما
4.به زندگی خود شما
5. تعبیرت از رابــــ ـطه جـــنــ.... .
به هرکدوم از رنگهای زیر، یک نفر که میشناسی و برات مهمه رو نسبت بده
1-زرد 2-پرتقالی3 -قرمز 4-سفید 5-سبز
جواب
1- کسی فراموشش نمیکنی.
2-یه دوست خوب
3- واقعاً دوستش داری
4- یک روح در دو بدن
5- همیشه یادش هستی حیوونای زیر رو به ترتیبی که برات اولویت دارن نام ببر
1-گاو 2-ببر 3-گوسفند 4-اسب 5-خوک
جواب:
1. حرفه و شغل
2. غرور
3.عشق
4 . خانواده
5. پول
اگه تو خیالت درحال قدم زدن تو جنگل باشی
چه وقتی رو تصور میکنی
-1صبح زود 2 -عصر 3-شب
جواب:
1:تو زندگیت هدف داری و برای رسیدن بهش تلاش میکنی
2: هدف داری اما تنبلی
3:هدف خاصی تو زندگیت نداری
3تا حیوون که خیلی دوست دارید روبه تریب نام ببر و برای هرکدوم 3 صفت بگو
جواب:
1 نظر مردم در موردت
2: نظر خودت در مورد خودت
3: خصوصیات واقعیت
اگر با این 4 تا حیوون تو کشتی باشی طوفان بیاد و مجبور بشی یکشون رو بندازی تو دریا
کدوم رو میندازی ؟
1-گاو 2- گوسفند 3- پلنگ 4- اسب
جواب:
1. مال و درایی
2. خانوادت
3. غرورت
4. عشقت از بین این چهار گزینه کدوم رو بیشتر دوست داری
1- خورشید2-جنگل 3-دریا 4- آسمون
جواب:
1- مادر
2-غرور
2-عشقت
4-خانوادت
به نظرت من کدوم یکی از اینام
1-: ابر
2:بارون
3:برف
4:خورشید
5:طوفان
6:مه
7:تگرگ
8:غبار
جواب:
1:لجباز
2:جذاب
3:پاک و مهربون
4:آرامشبخش ,صبور ,دانا
5:شیطون عجول
6:پر انرژی
7:کسل کننده بی پروا
8:شیرین زبون متین
9:مرموز مشکوک
10:بیقرار
اگه یه مساوی جلوی اسمم بود اون طرف مساوی چی مینوشتی
اگه مجبور باشی به یه حیوون تبدیل بشی کدوم گزینه رو ترجیح میدی
1-سگ
2- گربه
3-اسب
4- مار
1- با وفا ، صادق ، ثابت قدم
2- شیک و زیبا
3-خوش بین
4-انعطاف پذیر
92557
شعر زیبای مادر بزرگ (زنده یاد حسین پناهی)
مادربزرگ
گم کرده ام در هیاهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من
در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم
بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانیم
بی تو
نه بوی خک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه بود
و ساندویچ دل وجگرده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیکانم
غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها
دوست خوب من
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم
وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند
ما باید بدویم دستشان را بگیریم
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند
ماباید پدرانمان را دوست بداریم
برایشان دمپایی مرغوب بخریم
و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم
پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را
ما باید دوست بداریم
برای سلامتی وشادی روحشان تمامی مادران ومادربزرگان فاتحه من صلوات اللهم صلی علی محمد وال محمد بسم الله الرحمن والرحیم الحمدالله رب ............... 92557
ذکرهای بسیار توصیه شده از قرآن
از آیات قرآن کریم چه اذکاری را برای تسبیح خدا میتوان استنباط کرد؟
در آموزههای دینی، به «سبحان الله» گفتن، «تسبیح» میگویند. تسبیح به معنای منزه، مبرا، پاک و مقدس دانستن خداوند است از هر نقص، عیب، نیاز، شریک و هر چیزی که سزاوار خداوند نیست.[1]
تسبیح در لغت هم خانواده سبح، یسبح، سبحاً و سباحه (السبح: المر السریع فی الما و فی الهواء) رفتن سریع در آب و هوا(مفردات راغب) سابح به معنی شناگر سریع و به نحو خاص میباشد که در قرآن کریم درباره پیامبر صلی الله علیه و آله: و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت. (مزمل/7)، فرشتگان: و سوگند به فرشتگانی که در اجرای فرامین الهی با سرعت در حرکتند. (نازعات/3)، خورشید و زمین: نه خورشید را سزاست که به ماه رسد و نه شب را که بر روز پیشی گیرد و هرکدام در مسیر خود شناورند، (یس/40)، بکار رفتهاند.
در اصطلاح به معنای سبحه: دانههای به نخ کشیده شده، تسبیح وسیله ذکر(فرهنگ عمید)
و در معنا از ریشه سبح، یسبح، تسبیح به معنای منزه داشتن خداوند از هر نقص و کاستی میباشد (نمل/8، اسری/108) که در قرآن در موارد زیر به آن اشاره رفته است:
تسبیح(سبحان الله) عبارت است از پاک و منزه دانستن خداوند از هر نقص و عیب.
توضیح: در معناى تسبیح سه امر وجود دارد که بدون تحقق هر یک معناى حقیقى تسبیح حاصل نمىشود:
1- نفى هر نقصى از خداوند،
2- علم و شعور تسبیح گوینده،
3- قولى بودن تسبیح. نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نیست. هر مخلوقى در این عالم با زبان فقر و احتیاج خود، خبر از خالق سبحان مىدهد و این همان معناى تسبیح تکوینى است (هر مخلوقى در این جهان به عنوان این که معلول است، خبر از خالق و علت خود مىدهد و از آن جا که موجود ناقص و نیازمندى است، خبر از کمال و بىنیازى علت خود مىدهد.
قرآن کریم درباره این معنی از تسبیح می فرماید:
الإسراء : 44 «...َ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً ؛و هر موجودى، تسبیح و حمد او مىگوید ولى شما تسبیح آنها را نمىفهمید او بردبار و آمرزنده است. »امر دوم (شعور و آگاهى) نیز از دیدگاه قرآن در همه موجودات هست. البته این بدان معنا نیست که علم همه موجودات، یکسان و از یک نوع است. خداوند درباره اعضاى بدن انسان مىگوید:
فصلت، ایه 21 و 22
«حَتَّى إِذا ما جا?ُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اَللَّهُ اَلَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مىکردهاند، بر ضدشان گواهى دهند و به پوست بدن خود مىگویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ مىگویند: همان خدایى که هر چیزى را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوى او برگردانیده مىشوید»
ذکر «سبحان الله» به صورت مکرر در قرآن آمده است؛ لذا هر ذکری که با واژههای «سبحان» و «سبحانه»، «سبحانک»، «سَبِّحْ» و ... در قرآن وجود دارد میتواند به عنوان تسبیح در نظر گرفته شود، مانند:
1. «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یَصِفُون»؛[2] او منزه و فراتر است از آنچه وصفش مىکنند.
2. «إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»؛[3] هیچ خدایى جز او نیست. منزه است از آنچه شریکش مىسازند.3. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ»؛[4]منزّه است خداوند از آنچه توصیف مىکنند.
4. «سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا»؛[5] منزهى تو (از هر عیب و نقص)، تویى تنها دوست و سرپرست و یاور ما.
5. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها...»؛[6] و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور.6
«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛[7] منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبهات را.
92557 التماس دعای محمد557
پی نوشت ها:
[1]. «التسبیح: هو التنزیه عن الشریک و العجز و النقص....». ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ج1، ص 19، دار احیاء الترلث العربی، بیروت، 1422ق.
[2]. انعام، 100.
[3]. توبه، 31.
[4]. صافات، 159.
[5]. سبá 41.
[6]. طه، 130.
[7]. اعلی، 1.
اگر میتونستی از هرکسی یه صفت برای خودت برداری
از من چی برمیداشتی !؟
واسه همه بفرست جواب های جالبی میگیری
ولی اول جواب من رو بده !
http://mohammadbarghi.parsiblog.com
اگر خودکار بهت بدن که اندازه یه جمله جوهر داشته باشه
چی باهاش مینوشتی ؟
http://mohammadbarghi.parsiblog.com
یکی سوال کرد که چه نسبتی با هم دارید ؟
مرد گفت : مادر شوهر این زن ، با مادر زن من ، دختر و مادر هستند
نسبت این مرد و زن چیست !؟
(جواب : مرد با عروس خود راه میرفته )
منتها شما جواب رو برای دوستتون نفرستید
بذارید توی خماری بمونه !
http://mohammadbarghi.parsiblog.com
گاو ، گوسفند ، پلنگ ، اسب ، جوجه
طوفان میشه مجبوری 4 تاشون رو بندازی تو دریا ، کدوم رو نگه میداری ؟
پلنگ = غرورت
گوسفند = خانوادت
گاو = مال و درایی
جوجه = بچه ات
اسب = عشقت
http://mohammadbarghi.parsiblog.com
آخرین حرفی که بهم میزنی چیه ؟
فقط یک جمله باشه
http://mohammadbarghi.parsiblog.com
چی رو انتخاب میکردی !؟
(بدون رو دروباسی بگو !)
92557
داستان دنیای فانی
حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت : این زمین از آن من است !
نزد حضرت عیسی رفتند ؛ حضرت فرمود : اما زمین چیز دیگری می گوید !
گفتند : چه می گوید ؟
گفت : می گوید هر دو از آن منند !
ای کاش به زمانی برمی گشتیم که تنها غم زندگیمان شکستن نوک مدادمان بود.
پولس قدیس گفت: خداوند روی زمین دیوانگی ها را خلق کرد تا خردمندان را شرمنده کند
چشم ها بی فایده اند وقتی ذهن کور باشد..
آیا میدانید تعابیری که اوشو در مورد خداوند به کار می برد چگونه است؟؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع شیعی احادیثی به چشم می خورند که در آنها واژه صوفی به همان معنای اصطلاحی به کار رفته است. این احادیث را می توان در سه دسته جای داد.
1-حدیثی که حکایت از آن دارد که شقیق بلخی در سال 149 هجری قمری، امام موسی بن حعفر علیه السلام را با لباس پشمی در میان حاجیان دیده و او را از صوفیه پنداشته و قصد توبیخ و نصیحت او را داشته است: «فقلت فی نفسی: هذا من الصوفیه، یرید ان یکون کلا علی الناس فی طریقهم»[1] پیش از آنکه شقیق لب به سخن گشاید، امام علیه السلام با قرائت آیه «اجتنبوا کثیرا من الظن»[2] نادرستی گمان شقیق را اعلام می دارد.[3]
2-احادیثی که بیانگر آنند که گروهی از صوفیان نزد امام معصوم لب به اعتراض گشوده و پاسخی درخور دریافت کرده اند. در این احادیث، واژه صوفی در کلام راوی به کار رفته است، نه امام معصوم علیه السلام.
الف) «قال الرضا علیه السلام الصوفیه: ان المامون قد رد الیک هذا الامر و انت احق الناس به، الا انه تحتاج تلبس الصوف».[4] امام علیه السلام پاسخ فرمود که آنچه بر پیشوای مسلین است لازم است و عدالت دادگری است و نشاید از پیش خود خوراک و پوششی را ناروا بشماریم.
ب) «قال له [للرضا علیه السلام] بعض جهله الصوفیه: کیف تزعم انک من اهل الزهد و انت علی ما نراه من التنعم بلباس الخز؟» امام علیه السلام لباس خز را کنار زد و با نشان دادن لباس پشمینه ای که در زیر آن پوشیده بود، فرمود:«هذا لله و هذا للناس»[5]
ج) بر اساس حدیثی دیگر، سفیان ثوری با اشاره به لباس سفیدی که امام صادق علیه السلام به تن داشت، می گوید:«ان هذا اللباس لیس من لباسک»[6] شیخ کلینی این حدیث را که نسبتا مفصل و بسیار جامع است، در بابی با عنوان دخول الصوفیه علی ابی عبدالله علیه السلام آورده است.
3-احادیثی که بر پایه آنها، امام معصوم علیه السلام با به کارگیری اصطلاح صوفیه، اهل تصوف را نکوهش می کند. در بخش هایی از این احادیث - که هم اینک کتابی به نام حدیقه الشیعه[7] اصلی ترین منبا آنهاست - چنین می خوانیم:
الف) عن الصادق علیه السلام:« انهم(یعنی صوفیه) اعدائنا، فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم.»
ب) عن الصادق علیه السلام: «انه (یعنی اباهاشم کوفی) کان فاسد العقیده جدا و هو الذی ابتدع مذهبا یقال له التصوف.»
ج) عن الرضا علیه السلام:«من ذکره عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منا.»
د) عن الرضا علیه السلام: لا یقول بالتصوف احد الا لخدعه او ظلاله او حماقه.»
ه) انهم حلفاء(خلفاء) الشیطان و مخربوا قواعد الدین... اورادهم الرقص و التصدیقه... و الصوفیه کلهم من مخالفینا.»
و) عن العسکری علیه السلام:«سیاتی زمان علی الناس علماءهم شرار خلق الله علی وجه الارض ؛ لانهم یمیلون الی الفلسفه و تصوف.»[8]
افزون بر آنچه گذشت، شیخ حر عاملی به حدیث دیگری اشاره می کند که در آن درباره صوفیه چنین آمده است:«انهم یهود امتی»[9] در نسخه های موجود از کشکول، چنین حدیثی به چشم نمی خورد.
چنان که پیداست، لفظ صوفی و تصوف در احادیث اهل بیت علیهم السلام جایگاهی ندارد و همواره مورد ذم ایشان قرار گرفته اند.
92557
منابع:
1-بحار الانوار، ج 48، ص 80
2-سوره حجرات، آیه 12
3-احادیثی از این دست نشانه آنند که اولا در میانه قرن دوم هجری اصطلاح "صوفی" رواج داشته است و ثانیا دلیل این نامگذاری پشمینه پوشی صوفیان بوده است.
4-بحار الانوار، ج 10، ص 351؛ ج 67، ص 118؛ ج 75، ص 354
5- بحار الانوار، ج 10، ص 351
6-الکافی، ج 5، ص 65
7-این کتاب منسوب به مقدس اردبیلی [متوفای 993 ه ق] است. مولفان دیگری که این احادیث را آورده اند، مستندی جز این کتاب نداشته اند.
8-حدیقه الشیعه، صص 562، 563، 564، 602، 606، 592
9-الاثناعشریه، صص 16، 34، 151