محمد برقی
اه اه تا حالا شده بری مهمونی بعد موقع احوالپرسی و دست دادن 2 نفر با هم
دستشون و بیارن جلو واسه روبوسی یعنی پیدا کردن دو راهی های سخت زندگی بهتر
اون لحظست که باید دست مبارک و بدی یکیشون !
شما یادتون نمیاد آسیاب بشین میشینم ، آسیاب پاشو پامیشم آسیاب بچرخ میچرخم ،
آسیاب پاشو ،پا نمیشم جوون ننه جون ، پا نمیشم جونه قفل چمدون پامیشم … آسیاب
تند ترش کن ، تندتر تندترش کن !
ماکه یه دلارم نداریم بخوایم غصه شو بخوریم مشکل من تن ماهیه که از 1800 شد
4000 تومن! تن ماهیم وارد میکنن مگه؟!
خدا دو گوش داد یه زبون که یکی بگی دوتا بشنوی البته برای مواقع ضروری 2تا
دست و 2تا پا هم داده که اگه طرف خفه نشد انقد بزنی تا جونش در بیاد … والا !
سقف آرزوهای ما کف آرزوهای دیگری است دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان
است !
راستی اگه 2012 دنیا تموم میشه پس چرا pes 2013 اومده ؟
بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم دبستان خوردم وقتی که فهمیدم جایزه هارو
مامانم میخریده میداده به معلما!
یه سری لذتها هم مختص ایرانه مثلا یه پول پارهپوره رو یجوری به یه
رانندهای ، بقالی… بدی ازش خلاص شی. آدم احساس پیروزی میکنه !
بلند باش لاغر باش ، کوتاه باش ! چاق باش …. کچل باش ؛ بی سواد باش ! پرفسور
باش ، اما تو رو خدا بی شعور نباش …. شعور داشته باش ! شعور محبت دیدن … شعور
محبت کردن … !!!
یکی از سخت ترین بازه های زندگی : اینه که تصادفاً با یه آشنا بشینی تو
تاکسی!! هی منتظر می مونی ببینی که اون کرایه ی تورو هم حساب میکنه یا خودت
باید دست به جیب شی !
داییم از سر کار اومده جورابشو در آورده بو کرده میگه :نه خیلی بوش تند نیست
، فردا هم میپوشمشو هیچی دیگه گذاش تو کمدش! اس ام اس اصلا پاکیزگی درحد دونگ
هی!!
اعتماد کردن به بعضیا تو این دنیا مثل فتح کردن قله اوِرِست با دمپایی ابری
میمونه !
العان از یه سوئدی بپرسی تورم یعنی چی؟ مثله گاو نگات میکنه. سطح اطلاعاتتون
رو دست کم نگیرین بابا !
طرف قد 2 متر و نیم، وزن 140، بازوش دور کمر من، فاقد هرگونه چربی تو
تلویزیون اومده می گه توصیه من به جوونا اینه که از مکمل ها استفاده نکنند
خودِ لامصبت آخه با نون و پنیر اینجوری شدی؟
از مارمولک له شده زشت تر، پسربچه تو سن بلوغه. اصلا مثل کوبیسم می مونه،
هیچیش به هیچیش نمیاد
زندگی همیشه در جریانه ولی ما رو در جریان نمی ذاره!
جای خالیش را نه کتاب پر می کند، نه قهوه، نه حتی سیگار، من دلم آی فون 5 می
خواهد.
یه سوال ذهن منو مشغول کرده چرا شلوار سفید می پوشی خاکی میشه رنگش سیاهه؟
ولی وقتی شلوار مشکی می پوشی خاکی میشه رنگش سفیده؟
یکی می ره به شیرینی فروشه می گه این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟ یارو
میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لای هر کدومش ناپلئونه؟
کاش یکی بود که توی کوچه ها داد می زد: خاطره خشکیه، خاطره خشکیه اونوقت همه
خاطراتتو،همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن می ریختم تو کیسه و می
دادم بهش و می رفت ردِ کارش
اونقدری که من بالش زیر سرمو تا صبح می چرخونم، اگه به جاش توربین بود می
تونستم برق کل روستاها رو تامین کنم!
یکی از بزرگترین لذت های دوران کودکیم این بود که دستمو تا آرنج بکنم تو کیسه
برنج! آی حال می داد.
اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه، فرمون زندگیشون هیدرولیکه فک
کنم
«شام چی درست کنم؟» اولین جمله مامانم در حین جمع کردن سفره ناهار
بابابزرگم لپ تاپم رو دیده می گه چندتا قُوّه می خوره؟!
همه نیمه گمشده و مکمل شونو پیدا کردن ،ما هنوزمتمم مون روهم ندیدیم! به 30
درجه هم راضی شدیم دیگه! نبود؟ یه 10 درجه ... !؟
پسورد وایرلسمو دو روزه عوض کردم کلا محبوبیتمو تو همسایه ها از دست دادم!
یکی یکی سرد و سردتر می شن. نگرانم دسته جمعی یه حرکتی بزنن. امروز یکیشون
بلند به اون یکی می گفت نامرد نذاشت فیلممو کامل دانلود کنم!
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث می کردن. اولی:
برو بابا! دومی: به من نگو بابا به من بگو عمو، وقتی می گی بابا من نسبت بهت
احساس مسئولیت پیدا می کنم!
فکر کنم دارم بابا می شم ... الان چند شبه بیدار می شم کولرو خاموش می کنم!
هر وقت احساس کردی خیلی بالایی چند تا نارگیل واسه من و بچه ها بنداز پایین!
یه زمانی وقتی به رفیقت فحش ناموس می دادی حکم مرگتو امضا می کردی، الان
میزان صمیمیت و رفاقتتو نشون می دی.
ضربه روحی که یخچال خالی به من وارد می کنه، عشق دوران جوونیم نتونست وارد
کنه.
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است.
یک بنده خدایی می گفت: حالا درسته ما قصد ازدواج نداریم ولی خب آخه یه
خواستگار نباید بیاد برامون؟
یه بار یه دویستی دادم به گدائه، گدائه گفت: خدای نکره یه وقت لازمت نشه؟!
یارو دو دقیقه پیش زنگ زده خونه به جای اینکه من بگم شما، اون میگه شما؟ منم
گفتم ببخشید اشتباه برداشتم!
یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود. گفتم این خیلی خزه،
مگه اسکلم اینو بپوشم؟ فروشنده از پشت پیشخون اومد اینور دیدم همون شلوار پای
خودشه!
بزرگترین مقامی که تا امروز بهش رسیدم وقتی بود که دبستان می رفتم و مامور
آبخوری شدم.
آیا می دونین اولین کسی که عبارت «مردا همه مثل همن» رو به کار برد، یه زن
چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود؟
اگه قراره با دمپایی ابریِ خیس تو دهنِ کسی زده بشه، اون کسی نباید باشه جز
پسری که با صدای بچگونه حرف می زنه!
پسرخالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود: آیا می دانید رود
هیرمند به کدام دریا می ریزد؟ اینم نوشته بود: بله می دانم! معلم خوشش اومده
بود نمره کامل داده بود.
به کافه چی گفتم همان همیشگی ... گفت زر نزن، مثل آدم بگو چی می خوری!
پسرا هجده ماه میرن خدمت، اندازه 18 سال خاطره تعریف می کنن! لامصبا همشونم
قهرمان پادگان بودن.
خیلی پیش اومد خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم ... اما من هنوز موندم
اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت: مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت
تا خوب بشم، مدرکشو از کجا گرفته بود!
آخه من نمی دونم این W چیه تو لغات این دهه هفتادیا و هشتادیا ... می نویسن
…ba W she, a Wre, ba Wba کی مدرسه ها باز میشه راحت شیم
معلوم نیست این درس عبرت چند واحده، لامصب تموم نمیشه
از کلید محترم «پ» در کیبورد می خواهیم یه جارو مشخص کنه واسه خودش و همیشه
همونجا بتمرگه که تو هر کامپیوتری جاش عوض نشه
ولی خداییش بیاییم ظاهربین نباشیم. بعضیا ممکنه در ظاهر بی شعور به نظر بیان
اما وقتی باشون می گردیم و بیشتر می شناسیمشون می بینیم که باطنن هم بی
شعورن!
وقتی پشت آیفون می پرسیه «کیه؟» 95 درصد مردم میگن «باز کن»، 5 درصد
باقیمونده هم میگن «منم»
یکی از اشتباهاتمون اینه که گاهی کسایی رو تو زندگیمون راه می دیم که تو
طویله راهشون نمی دن
رابطه مادر و دختر رابطه مادرانه
اسرار دخترها و مادرها رابطه مادر و دختری پیچیده تر از آن چیزی است که در
ظاهر دیده می شود. مادرها حرف ها و اسراری را با دخترهایشان در میان می
گذارند که فقط بین خودشان می ماند و کسی از آن باخبر نمی شود.
شاید این روزها بعضی از دخترها، مادرهایشان را متعلق به گذشته بدانند و حرف
هایشان را قدیمی ارزیابی کنند اما حرف مادرها همیشه پر از حقایقی است که با
گذشت زمان به آن پی می بریم، برای همین نباید دانایی و تجربیات و نصیحت های
مادرانه را دست کم گرفت. فرقی نمی کند چه سن و سال یا موقعیت اجتماعی دارید،
یادتان باشد این توصیه های مادرانه را همیشه و همه جا آویزه گوشتان کنید.
استقلال مالی داشته باش
مادرها همیشه به دخترهایشان سفارش می کنند که دستشان در جیب خودشانباشد حتی
اگر با پسر بزرگترین تاجر شهرتان ازدواج کرده اید سعی کنید از نظر اقتصادی
وابسته بی چون و چرای او نباشید. درست است که دوست دارید در ناز و نعمت زندگی
کنید اما مدان نگران اوضاع مالی تان نباشید، هیچ وقت نمی دانید در آینده چه
پیش می آید، به ویژه الان که طلاق و جدایی زیادشده است. اگر درآمد خودتان را
داشته باشید و بدانید چگونه دخل و خرجتان را اداره کنید آمادگی و اعتماد به
نفس بالایی خواهید داشت و هر اتفاقی هم که بیفتد می توانید روی پای خودتان
بایستید.
کرم ضد آفتاب بزن
این چین و چروکی که روی پوست مادرتان می بینیدمادرزادی نیست و زمانی آنها هم
پوست صافی مانند شما داشتند. مادرها خیلی خوب می دانند که نور آفتاب به مرور
چه بلایی بر سر پوست می آورد، چون تاثیر آ« را روی پوست خودو هم سن و سال
هایشان دیده اند. برای همین هم به دخترهایشان سفارش می کنند برای پیشگیری از
چین و چروک و پیری زودهنگام پوست مراقبت پوستشان باشند و کرم بزنند. حق با
مادرتان است. اشعه های ماورای بنفش باعث پیری زودهنگام پوست می شود؛ برای
همین لازم است حدود 20 دقیقه قبل از خروج از منزل کرم ضد آفتاب بزنید.
خودت را دوست داشته باش و به خودت اعتماد کن
فقط یک مادر می تواند در هر شرایطی فرزندش را زیبا ببیند و انتظار دارد خود
او هم چنین باشد. در دوره نوجوانی زمانی که صورتتان پر از جوش است، زمانی که
احساس می کنید زشت ترین دختر دنیا هستید این مادر است که مدام تکرار می کند
جوش ها رفتنی اند؛ خودت را دوست داشته باش و به خودت افتخار کن. اگرچه در آن
دوران خیلی به حرف مادر اعتماد نداشتیداما بعد از سال ها که این جوش ها محو
می شود به حرف او می رسید. خواهید فهمید زمانی که خودتان را دوست داشته و به
خودتان باور داشته باشید از نظر ظاهری هم زیبا دیده می شوید.
با دیگران طوری رفتار کن که دوست داری با خودت رفتار شود
حتما برای شما هم پیش آمده است که تصور می کنید مادرتان دیگر شورش را درآورده
و «زیادی خوب است». شاید بارها گفته اید «چرا من باید خوب باشم وقتی او با من
بدرفتاری می کند؟» گوش مادرها از این حرف ها پر است اما باز هم سفراش می کنند
مهربان باش، بخشنده باش، صبور باش. خیلی نمی گذرد که به حرف مادرتان می رسید
و متوجه می شوید برای داشتن روابط اجتماعی خوب؛ باید مهران، صبور و بخشنده
باشید.
مراقب پوست و موهایت باش
مادرها از اینکه اجازه می دهید پوستتان خشک شود یا اینکه موهایتان را با عجله
و سرسری شانه می زنید حرص می خورند. به حرفشان گوش دهید، به آرامی گره
موهایتان را باز کنید و به طور منظم کرم مرطوب کنده بزنید.اگر به حرفشان گوش
ندهید چند سال بعد پوست و موهایتان حساس و ضعیف خواهند شد. از همین حالا
بایدبه فکر باشید.
آرامشت را حفظ کن و خانم باش
چند بار از مادرتان شنیده اید که گفته است «خانم باش و لبخند بزن، همه چیز
درست می شود»؟ اگر همیشه جواب بدهید: «عمرا!» مطمئن باشید که چند سال بعد
اهمیت لبخند زدن و رفتار مثبت را خواهید فهمید. هیچ مشکلی با کج خلقی و
عصبانیت حل نمی شود و حق با مادرتان است.
در لباس پوشیدن دقت کن
بدون شک زمانی که از خانه بیرون می روید یا به مهمانی دعوت می شوید مادرتان
با دقت تمام مراقب نوع لباس پوشیدنتان است. اکثر مادرها مایل نیستند
دخترهایشان لباس های باز بپوشند و از اینگونه لباس ها به عنوانلباس جلف یاد
می کنند؛ برای همین هم یک بحث دائمی بین مادرها و دخترها به خاطر نوع پوشش
وجود دارد، چون هر چه بیشتر تلاش کنید جذاب و دلربا به نظر برسید بیشتر از
تواضع و حجب و حیا دور می شوید و مادرها این را نمی خواهند. البته فقط زمانی
معنای حرف هایش را می فهمید که خودتان مادر شده اید.
این همه دنبال مد نباش
بعضی ها عاشق مد هستند و همیشه دوست دارند مد روز باشند، برای همین هم بیشتر
وقتشان را به گشت و گذار د رمراکز خرید صرف می کنند و دنبال آخرین مد لباس و
کفش و غیره می گردند. مادرتان همیشه توصیه می کند پولتان را صرف خرید لباس
هایی نکنید که امروز مد شده است و چند هفته دیگر نمی توانید استفاده کنید.
به حرف هایش گوش می کنید؟ به احتمال زیاد نه! اما باید بدانید که همیشه همه
چیزهایی که مد می شوند زیبا نیستند و الزاما به شما نمی آیند. به حرف مادرتان
گوش دهید. ساده و شیک باشید چون زیبا بودن الزاما به معنای این نیست که از
آخرین مد روز پیروی کنید.
کمتر آرایش کن
حتما شما هم در اطرافتان دخترها و خانم های جوان زیادی می بینید که تا حد مرگ
آرایش می کنند. بدون شک خیلی از مادرها با این وضعیت مشکل دارند و مدام توصیه
می کنند که دخترشان کمتر آرایش کند. به حرف مادرتان گوش کنید، چون آرایش کردن
زیاد نه تنها به سلامت پوستتان رحم نمی کند بلکه ملاحت و جذابیت اصلی صورتتان
را از بین می برد.
استرس را از خودت دور کن
«آنقدر حرص نخور مادر!» این توصیه ای است که من و شما بارها و بارها از
مادرهایمان شنیده ایم و صد البته که یک گوشمان را در و دیگری را دروازه کرده
ایم. مادرها بی دلیل چنین نصیحتی نمی کنند، به خاطر اینکه خودشان زمانی که
جوانتر بوده اند خیلی وقت ها حرص خورده اند و تسلیم استرس شده اند، برای همین
به خوبی می دانند استرس و حرص خوردن دردی دوا نمی کند؛ فقط به اعصاب و سلامتی
شما آسیب می زند.
تکانی به خودت بده
هر چقدر سرتان شلوغ باشد ورزش کردن را فراموش نکنید. مادرها می دانند که عدم
تحرک، شما را در معرض بیماری های متعدد قار می دهد و جوانی تان را به تاراج
می برد. حتی اگر فرصت ثبت نام در باشگاه ورزشی را ندارید، هر روز پیاده روی
کنید. می توانید چند ایستگاه مانده به منزل یا محل کارتان از ماشین پیاده شده
و تا رسیدن به مقصد پیاده روی کنید.
ظهرها کمی چرت بزن
شاید این روزها فرصت کمی برای چرت بعدازظهر وجودداشته باشد اما در هر شرایطی
که هستید سعی کنید بعد از ناهار کمی چرت بزنید چرا که این کار خستگی جسمی و
روحی را از شما دور می کندو باعث شادابی می شود. باید بدانید نتیجه پژوهش ها
نشان می دهد که چرت کوتاه بعدازظهر، خطر آلزایمر را هم کاهش می دهد.
به اندازه کافی بخواب
اکثر مادرها از اینکه فرزندانشان دیر می خوابند شاکی اند. مطمئنا اگر شما هم
عادت دارید که شب ها تا دیروقت بیدار بمانید، همیشه مخورد انتقاد مادرتان
قرار می گیرید. آنها به خوبی می دانند که خواب کافی برای بدن چه اهمیتی دارد.
باید بدانید که خواب کافی باعث شادابی می شود، سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده
و برای عملکرد مغز و حتی حفظ تناسب اندام موثر است. نتایج پژوهش ها نشان می
دهند که خواب کافی آستانه درد را بالا می برد.
وقتی ناراحتی، تصمیم نگیر
همه ما می دانیم که احساسات نقش زیادی در تصمیم گیری ها دارد اما چیزی که
احتمالا نمی دانیم میزان این تاثیر است. مادرها می دانند که غم و غصه شما را
کم طاقت می کندو باعث می شود تصمیماتی بگیرید که اصلا به نفعتان نیست. قطعا
همان اول متوجه نمی شوید که حرف مادرتان چقدر منطقی است اما با گذشت زمان
درمی یابید که حق با مادرتان است.
صورتت را با گلاب بشور
اکثر مادرها برای زیبایی پوست خود از ساده ترین و طبیعی ترین روش ها استفاده
می کنندو همین توصیه را هم به دخترهایشان می کنند. گلاب منافذ پوستی را منقبض
کرده و باعث یکدست و صاف شدن رنگ پوست می شود. در واقع یکی از روش های جوانتر
بودن استفاده از ماسک های طبیعی است. به جای اینکه پوستتان را با انواع لوازم
آرایشی خفه کنید به حرف مادرتان گوش کرده و از طبیعی ترین روش های ممکن برای
زیبایی آن استفاده کنید.
شاد باش و با دوستانت بخند
هیچ چیز به اندازه دیدن دختر شاد و شاداب برای مادرها لذتبخش نیست. مادرها
توصیه می کنند که دخترهایشان دوست های خوبی پیدای کنند و همیشه در جمع دوستان
و فامیل شاد باشند و بخندند. مادرها به خوبی می دانند که هر غصه ای خطی روی
چهره شما می اندازد، برای همین نمی خواهند غم و غصه صورت شما را خط خطی کند.
رابطه مادر و دختر رابطه مادرانه رابطه دخترانه روابط مادرانه رابطه خانوادگی
ایجاد روابط با مادر رابطه مادری رابطه اولاد با مادر
دلــــــــــــــــــت که شکست،
ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،...
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر . . . .
نکته اول اینکه باید دید این دخالت ها از چه نوعی است، یعنی آیا دخالت ها در جهت داوطلب شدن برای کمک است یا مانع شدن بر سر راهتان. تعیین نوع دخالت سرنخ محکمی برای تعیین راهکارهای مناسب است. به هر ترتیب، برای حل مشکل تان می توانید از نکات زیر استفاده کنید.
1- محدوده کمک آن ها را مشخص کنید: بیراه نیست که والدین بعد از ازدواج فرزندشان، به خصوص در زمان نامزدی که هنوز در خانه آن ها و تحت سرپرستی شان قرار دارد، برای کمک به حل مشکلات فرزندشان داوطلب می شوند و البته با این کارشان احساس استقلال نداشتن را به همسر فرزندشان که شما باشید انتقال می دهند.
بنابراین اگر آن ها می خواهند به شما کمک کنند، با صراحت و البته با احترام به آن ها بگویید که در چه زمینه هایی به کمک آن ها نیاز و تمایل دارید که خودتان به صورت مستقل عمل کنید این گونه هم راه برای کمک کردن به آن ها باز گذاشته اید و هم حریم شخصی تان را حفظ کرده اید.
2- احترام را فراموش نکنید: حتی زمانی که والدین همسرتان می خواهند با دخالت شان خلل و مانعی در کار شما ایجاد کنند، رفتار محترمانه را از یاد نبرید. احترام به آن ها علاوه بر آن که مسئله ای اخلاقی است و رابطه شما را با نامزدتان به بهترین وجه شکل می دهد، می تواند موجب احترام متقابل از سوی آن ها و دخالت نکردن هایشان شود.
3- صراحت را فراموش نکنید: برخی اوقات واقعاً والدین نامزدتان نمی دانند که در حال دخالت در زندگی شما هستند، به خصوص در مورد شما که هنوز نامزدتان در خانه والدینش سکونت دارد و بالطبع هر حرف و رفتاری می تواند به این روش توجیه شود که زندگی فرزندم است و دخالت نیست.
شما و نامزدتان در یک جلسه دوستانه مشترک با والدین او با صراحت اما دوستانه و محترمانه به آن ها بگویید که به نظرتان کدام یک از رفتارهایشان دخالت در زندگی تان است و نامزدتان را آزار می دهد. ممکن است گاهی اوقات این صراحت ها در ابتدا موجب دلخوری کوچک طرف مقابل شود، اما در نهایت پیامدهای منفی بسیار کمتری نسبت به انجام ندادن این کار دارد.
4- همسرتان مقصر نیست: باور کنید اگر دخالتی از سوی خانواده همسرتان رخ دهد، همسر شما بیش از خودتان از این موضوع رنج خواهد برد. بنابراین شما بر این ناراحتی اضافه نکنید.جملات اتهامی، سرزنشی و محکوم کننده تنها به فضای سرد بین شما و همسرتان خواهد افزود و شما را از هم دورتر خواهد کرد و هیچ نتیجه مثبتی در بر نخواهد داشت بنابراین به جای دعوا با همسرتان، به راه حلی مشترک برای این موضوع ببیندیشید که هم استقلال شما حفظ شود و هم والدین همسرتان از شما ناراحت نشوند.
5- به روان شناس با مشاور خانواده مراجعه کنید: در صورتی که مسئله بسیار پیچیده است و با راه حل های ذکر شده امکان رسیدن به نتیجه مقبول وجود ندارد، به این معناست که مسئله یا از ابتدای ورود شما به خانواده همسرتان اوضاع غیرعادی و پیچیده بوده و یا اینکه در طول زمان این اتفاق رخ داده است.
علت هر چه باشد مشاوره با روان شناس خانواده می تواند موثر واقع شود. در ابتدا لازم است که شما و همسرتان نزد روان شناس بروید و در صورت نیاز به مراجعه والدین همسرتان، به نرمی از آن ها تقاضا کنید که نزد آن روان شناس بروند.
چند توصیه برای کم کردن دخالت خانواده ها
گاهی دخالت خانواده ها به این دلیل است که به انتخاب های شما اعتمادی ندارند و فکر می کنند آنقدر بزرگ نشده اید که بتوانید تصمیم درست را بگیرید. در این موارد
1) در مورد اختلافات کم اهمیتی که با همسرتان دارید با خانوادههایتان صحبت نکنید.
2) مرزهای خانواده را پررنگ کنید و به خانواده خود و همسرتان بگویید که درباره راه و رسم زندگی تان چه تصمیمی گرفته اید و با همسرتان به چه توافقاتی رسیده اید.
3) دایره دخالت ها را تنگ تر کنید. اگر کسی درباره مسایل شما اظهارنظر و دخالتی کرد، از محبت و توجه او با احترام زیاد تشکر کنید اما در نهایت بگویید که تصمیم نهایی را با مشورت همسرتان خواهید گرفت.
بنام خدا
باسلام وصلوات
بیش از حد از نامزدتان دفاع نکنید
بهترین گزینه این است که فردی را برای زندگی مشترکتان انتخاب کنید که با توجه به چهارچوب های فرهنگی و دیدگاه های خانواده شما گزینه مناسبی باشد اما اگر بنا بر دلایلی انتخاب شما چندان مورد پسند خانواده تان نیست بهتر است به تنش ها و اختلاف ها دامن نزنید.در وهله نخست سعی کنید هنگام برخورد خانواده و نامزدتان بیش از حد از او(نامزدتان) دفاع نکنید چرا که تجربه نشان داده، این گونه حمایتها، مخالفتهای والدین شما را افزایش میدهند.
در عوض بهتر است با صبر و حوصله کمک کنید که خانوادهتان شناخت بیشتری نسبت به همسرتان پیدا کنند. از خانواده بخواهید علت مخالفتشان را برای شما شرح بدهند و شما هم دلایل انتخابتان را به آنها بگویید و نکات مثبت و محاسن او که باعث انتخاب شما شده را برای خانواده تان توضیح دهید و به آنها بگویید آیا به اعتقاد شما عیب های او آنقدر مهم هستند که این محاسن را بی ارزش کنند؟
جنگ را کنار بگذارید
همچنین به همراه نامزدتان روش های ارتباطی موثر با خانواده تان را بیاموزید و سعی کنید با برخوردهای منطقی و سرشار از احترامتان مانع از خشم و برانگیختگی خانواده تان شوید.
هرگز با خانواده تان وارد یک جنگ روانی نشوید و برای تغییر دیدگاهها و به عبارتی تربیت آنها نقشه نکشید و آنها را برای مقابله بیشتر با خودتان برانگیخته نکنید. اگر از مطمئن هستید که انتخاب شما درست است و خودتان توانایی و تجربه کافی برای متقاعد کردن خانواده تان را ندارید از یک مشاور کمک بگیرید.
چند کلمه با نامزد محترم
ارائه یک شخصیت با ثبات، متعادل و اصیل در این دوران موجب می شود که خانواده نامزدتان که به زودی همسر شما خواهد شد، تصور خوبی از شما داشته، بتوانند به شما اعتماد کرده و از آینده زندگی مشترک فرزندشان با شما ترس و واهمه ای نداشته باشند.
به قول و قرارهایتان پایبند باشید: مهم ترین دل مشغولی والدین نامزد شما این است که آیا شما فرد مناسبی هستید و می توانید فرزند دلبندشان را خوشبخت کنید یا خیر. مسلماً از مردی که خیلی زود همه قول و قرارهایش را فراموش می کند، انتظار نمی رود در عرصه های گوناگون زندگی، از جمله کار و ازدواج موفق باشد.
نقش بازی نکنید: تصور نکنید که اگر ویژگی های منفی تان را مخفی کرده و فقط جنبه های مثبتتان را نشان دهید بازی را می برید همه ما دارای ویژگی های نامطلوبی هستیم، این امر به ماهیت انسان باز می گردد، نه به نقص شما. البته منظور ما این نیست که در نشان دادن ویژگی های منفی تان مبالغه کنید، بلکه تا آنجا که ممکن است سعی کنید خودتان باشید.
به نامزدتان اهمیت دهید: مهم ترین خواسته والدین نامزدتان از شما، خوشبخت کردن اوست. بنابراین هنگامی که ببینند شما به منظور رفاه و خوشحالی فرزندشان تمام سعی خود را می کنید، علاقه شان روز به روز به شما بیشتر می شود. تعریف کردن از محاسن همسرتان نزد والدینش و تشکر از آن ها به خاطر تربیت چنین فرزندی نیز، کار تأثیرگذاری است.
احترام بگذارید: گاهی اوقات پسران جوان تصور می کنند، چون قرار است با این خانواده وصلت کرده و عضوی از آن محسوب شوند، دیگر نیازی نیست که به اندازه قبل به والدین نامزدشان احترام بگذارند، در حالی که عکس این مطلب صحت دارد. از آنجایی که شما قرار است باقی عمرتان با این خانواده ارتباط نزدیک داشته باشید، رعایت حد و مرزها و احترام به بزرگ ترها اهمیت بیشتری می یابد.
اریک فروم، روانشناس خوش فکر و خوش قلمی بود که در سال 1956 حاصل تجربیاتش را درباره عشق ورزی و انواع عشق و تکامل آن به تحریر درآورد. کتاب هنر عشق ورزیدن یک منبع خلاصه، کامل و مفید برای آموزش درباره عشق و جهت گیری های عاطفی است که خواندن آن به هر دختر و پسری قبل از ازدواج توصیه می شود.
البته خود فروم در پیشگفتار این کتاب می نویسد که این کتاب دستورالعمل سادهای برای عشق ورزیدن نیست و در خلال کتاب عشق ورزیدن را به عنوان یک هنر معرفی میکند.
فروم تلاش میکند که خواننده را متقاعد کند که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است مگر این که با جدیت برای تکامل همه جانبه شخصیت خود تلاش کند.
اریک فروم می گوید که مشکل بسیاری از مردم در وهله اول این است که دوستشان بدارند، نه اینکه خودشان دیگران را دوست بدارند. بنابراین روی این که چطور دوست داشتنی باشند، متمرکز می شوند.
فروم شیوههای دوست داشتن را به پنج دسته تقسیم می کند که شامل: عشق برادرانه، عشق مادرانه، عشق جنسی، عشق به خود و عشق به خدا میشود.
او ویژگی های هر کدام از این عشق ها را بر می شمرد و به نکاتی که مانع بلوغ انسان در این عشق ها می شود اشاره می کند. او می نویسد:
* عشق کودکانه از این اصل پیروی می کند که: من دوست دارم چون دوستم دارند.
* عشق پخته و کامل از این اصل که: مرا دوست دارند چون دوست دارم.
* عشق نابالغ می گوید: من تو را دوست دارم برای اینکه به تو نیازمندم.
* عشق رشد یافته می گوید: من به تو نیازمندم چون دوستت دارم.
او عناصر اصلی عشق را نثار کردن، دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام و دانایی می داند و می گوید: اساسی ترین نوع عشق، که زمینه همه عشق های دیگر را تشکیل می دهد، عشق برادرانه است. منظور از عشق برادرانه همان احساس مسئولیت، دلسوزی ، احترام و شناختن همه انسان ها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است. عشق به ناتوان ، عشق به فقرا و بیگانگان شروع عشق برادرانه است، گوشت و خون خود را دوست داشتن کار خارق العاده ای نیست.
با این حال به اعتقاد فروم، عشق زن و مرد اگرچه در نظر بیشتر مردم یک انحصار طلبی و میل به تملک تلقی می شود اما در واقع تعهدی است کامل برای همه مراحل زندگی.
کتاب هنر عشق ورزیدن، اثر اریک فروم، با ترجمه پوری سلطانی توسط انتشارات مروارید، چاپ شده و می توانید آن را از کتاب فروشی های سراسر کشور تهیه کنید.
بوق نزنید:
یعنی فریاد کشیدن ممنوع!
خطر ریزش کوه:
یعنی وقتی تو ناسپاس هستی، وقتی توهین و فحاشی میکنی، پس منتظر باش تکه سنگها بر سرت ریزش کند!
پیچ خطرناک:
سرعت خود را کم کنید! یعنی ما به کمی شوخ طبعی نیاز داریم که از مسیرهای دشوار و پیچ و خمهای خطرناک زندگی، راحتتر عبور کنیم و به آسانی نلغزیم!
سبقت ممنوع:
چرا همسرت را رقیب خود میدانی؟ با او همراه و همفکر و همدرد شو! اگر موفقیتی کسب کند، مطمئن باش که تو هم در آن سهیم هستی!
با نور بالا حرکت نکنید:
یعنی هرگز تصور نکن که حق به جانب توست؛ و در جاده زندگی جوری عمل نکن که همسرت تعادل و توان صحبت و گفتمان و اظهار نظر نداشته باشد. مطمئن باش وقتی ماشین مقابل که همسرت است، نتواند خوب ببیند، تو پیروز نیستی! بلکه با تو تصادف میکند، آن وقت چه میشود؟ هیچ! فقط یک خسارت دوبله!
خطر سقوط بهمن:
یعنی در جاده زندگی، مدام پرخاش نکن، مدام فریاد نکن، مدام قهر نکن و مدام ... باور کن که تو با صدای اشتباهات کوچکت، باعث میشوی که خرده برفها به هم آمیخته و به تدریج به بهمن عظیمی تبدیل شوند و در نهایت، سر از دادگاه حمایت خانواده در آوری و آخرش مُهر طلاق بر پیشانیات میخورد و بس!
جاده، دو طرفه است:
یعنی فقط به فکر کاستیهای خودت نباش! الان خسته ای، بعد خسته ای، بعد میخواهی فیلم دلخواهت را ببینی، بعد میخواهی استراحت کنی و بعد ...
زندگی یک جاده دو طرفه است، کمی هم به همسرت بیندیش و ببین کاستیهای او چیست؟ خواستههایش را جامهی عمل بپوشان و ... یکه تازی و فقط به فکر خود بودن، ممنوع!
جاده، دو طرفه است:
یعنی فقط به فکر کاستیهای خودت نباش! الان خسته ای، بعد خسته ای، بعد میخواهی فیلم دلخواهت را ببینی، بعد میخواهی استراحت کنی و بعد ... زندگی یک جاده دو طرفه است، کمی هم به همسرت بیندیش و ببین کاستیهای او چیست؟
به محل پارک، پانصد متر مانده:
یعنی گاهی کار را تعطیل کن و برای تفریح و استراحت همسرت وقت بگذار. فراموش نکن:
ارزش هر چیز در زندگی ما به میزان زمانی است که برای آن صرف میکنیم! باور کن مانند همان وقتی است که شما در جاده به پارک میرسید و چای و شیرینی مختصری میل میکنید و وقتی پشت فرمان قرار میگیرید، انرژی بیشتری نسبت به قبل دارید. باور کنید که زندگی هم این گونه است! یک بار امتحان کنید.
حداکثر سرعت مجاز، 110 کیلومتر:
وقتی در جاده، راننده ای را میبینید که بیشتر از حد مجاز میراند و ماشین او به صورت مارپیچ حرکت میکند، چه میگویید؟ بی شک میگویید: به زودی تصادف میکند یا از پرتگاهی پرت میشود! جاده زندگی هم این گونه است:
- وقتی شما هر طور دوست دارید میتازید.
- وقتی مدیریت احساس ندارید و هر گاه که به هر دلیل خشمگین میشوید، هر کاری که میتوانید میکنید و هر حرف زشتی را میزنید و نمیدانید که، خشم و خجالت، هر دو با (خ) آغاز میگردد و بدانید که این مسایل بی دلیل نیست!
سری به دادگاه و زندانها بزنید... تمام افرادی که به دلیل خشم، عمل زشتی از آنان صادرشده است، هرگز سر خود را بالا نمیگیرند و ابراز خوشحالی نمیکنند. بلکه سر به زیر دارند و با کلماتی بریده بریده میگویند: شرمندهام! پس بهتر است کاری نکنید که در نیمه جاده زندگی، دچار این حالت شوید.
حداکثر سرعت در شب، 80 کیلومتر:
شب یعنی ظلمات و تاریکی، و در جاده زندگی یعنی بعضی از مسایل را فقط شنیدهایم و خوب نمیدانیم و نباید زود قضاوت کنیم. حتی خداوند، قبل از مرگ انسان دربارهاش قضاوت نمیکند! پس وقتی مسایلی را میشنوید که باعث نگرانی یا خشم شما در رابطه با همسرتان میشود، تند نرانید، سرعت خود را کنترل کنید. مطمئن باشید که با گذشت اندکی از زمان و انجام گفتمان حضوری، متوجه میشوید که قضاوت شما غلط بوده است.
به خاطر بسپارید:
تاریکی یعنی جهل، و نور یعنی آگاهی. پس بهتر است با نور آگاهی و با آرامش، مسایل را حل و فصل کنید.
به پل نزدیک میشوید:
وقتی شرایط خاصی برای همسرتان پیش آمده است که باید خیلی مراعات او را در رفتار و گفتار نمایید، مطمئن باشید تا چشم برهم بگذارید، به سلامتی از پل زندگی عبور کردهاید.
فراموش نکنید: خوشا آنانی که وجود خود را پلی میسازند تا دیگران از آن عبور کنند!
به تونل نزدیک میشوید:
شما وقتی در جاده ای به تونل نزدیک میشوید چه میکنید؟ بی شک میگویید: اولین کار، کم کردن سرعت و بعد روشن کردن چراغهای اتومبیل است!
حالا در جادهی زندگی، به تونل نزدیک میشوید؛ یعنی همسر شما در یک حالت بحرانی به سر میبرد:
- یکی از عزیزانش فوت کرده،
- دچار ورشکستگی اقتصادی شده،
- با شکست کاری مواجه شده،
- و مشابه آن...
در این حالت شما باید چه کنید؟
اول، سرعت زندگی خود را کم کنید، یعنی از کار روزمرهی خود بکاهید. دوم، چراغها را روشن کنید، برای شما گفته بودیم که نور یعنی دانایی و آگاهی؛ پس با دانایی و آگاهی عمل کنید. با او همدرد و همراه شوید و در کنارش حضور یابید.
به خاطر بسپارید: همسر شما امانت و موهبتی الهی است که برای مدت محدودی در کنار شماست!
پس اگر این گونه عمل کنید، مطمئن باشید که خیلی زود و به یاری خداوند، به سلامتی از تونل تاریک عبور میکنید و به زودی شاهد روشنایی جاده و حضور لبخندی بر لبان خود و همسرتان میشوید.
خطر! جاده بن بست است:
یعنی وقتی شما در جاده زندگی به تابلوهای راهنمایی که برایتان نصب کردهایم توجه نکردید و در نهایت، قهر را ادامه دادید، باید بگوییم متأسفانه شما در جاده زندگی به بن بست رسیدهاید و به زودی خطر حقیقی را که همان طلاق است، با گوشت و پوست خود حس خواهید کرد!
به خاطر بسپارید:
در طول سفر زندگی، چشم به جاده ندوز، خسته میشوی! دل به جاده بده! چطوره ؟ ؟ نظرتان را بفرمایید.
بحثها، بین کارهای خانه و بالا و پایینکردن شبکههای تلویزیون شروع شده و درنهایت، ناتمام میمانند. بهنظر میرسد که زن و شوهرها در زندگی شهری، فرصت، مهارت یا توان گفتوگوی کافی برای ساماندهی شرایط را ندارند. ماشین، موبایل، تلویزیون، شبکههای مختلف مجازی، روزنامهها و مشغلههای کاری، شرایطی را ایجاد کردهاند که ارتباطات کلامی به حداقل رسیدهاند. حجتالاسلام علی سرلک در مورد همه نکاتی که برای شروع یک گفتوگوی م?ثر و مسئلهمحور لازم است رعایت کنیم، برایمان صحبت کرده است.
نکته اول: فضای گفتوگو را درست بچین!
اول از همه این را بدانید: گفتوگویی موفق است که با زمینه تفاهم و علاقهمندی شکل میگیرد. در قرآن هم آمده است که خوب حرف بزنید و سخنانتان را با سلام شروع کنید؛ یعنی گارد مثبت داشته باشید و از حرفهای بد پرهیز کنید. فضای گفتوگو باید فضای تفاهم باشد: «لا یحبالله الجهر بالسوء من القول»/ آیه 148 سوره نساء، در مورد اینکه فضای گفتوگو نباید فضای زشتی و بدزبانی باشد. «و قولوا للناس حسنا»/ سوره بقره آیه 83، در مورد نیکو سخن گفتن. «و قولوا لهم قولا معروفا»/ آیه 8 سوره نساء در مورد روان حرف زدن. «اذا قلتم فاعدلوا»/ آیه 152 سوره انعام، در مورد منصفانه حرف زدن؛ همه اینها میخواهند بگویند که فضای گفتوگوی ما باید فضای مثبتی باشد. نباید در یک فضای منفی، مچگیرانه و توبیخگرانه صحبت کنیم. بعد از دیدن یک سریال خوب، بعد از یک سفر خوب، یک مهمانی دلنشین و بعد از مرور یک خاطره زیبا، بهترین اوقاتی هستند که میتوانیم در مورد مسئلهای که نگرانمان کرده حرف بزنیم.
نکته دوم: بحث را تکشاخه نگه دارید!
در مورد یک مسئله حرف بزنید، نه فهرستی از مسائل! بهخودتان و طرف مقابلتان زمان بدهید که به همان یک موضوع بپردازید. نیازی نیست همه مشکلات را در یک جلسه حل کنید. الان مذاکرات مهم دنیا مثل مذاکرات ایران در ژنو هم مرحله به مرحله و طبقهبندیشده پیش میرود و در هر جلسه در مورد یک مسئله حرف میزنند.
وقت کم است؟ در همان فرصت کوتاه میخواهید هرچه در دل دارید بیرون بریزید؟ خب، اشتباه است! نباید همان فرصت کم را بسوزانید. باید به تأثیر گفتوگو فکر کنید. قبول دارم که فرصت کم است، اما این فرصت کم را میتوانید با کیفیتی که به گفتوگو میدهید، جبران کنید. اصلاً با هم قرار بگذارید که هر دو هفته یک بار، مثلاً ساعت خاصی از روز پنجشنبهتان را برای گفتوگو خالی کنید. میوه و چایی آماده کنید، تلویزیون را خاموش کنید و حرف دلتان را بزنید. در کشاورزی هم وقتی آب کم است، از روش قطرهای استفاده میکنند. میبینید که همان آب اندک میتواند درختان تناور بهوجود بیاورد. چرا؟ چون آن را هدایت کردهاند.
نکته سوم: خوب شنیدن
برای شنیدن، اشتیاق نشان بدهید؛ توجه کنید، واکنش نشان بدهید، یک جاهایی تعجب کنید، یک جاهایی سکوت، جای دیگر تأیید و حتی گاهی در چهرهتان انکار را نشان بدهید. مهم این است که دارید توجه میکنید. واکنش کلامی نشان دادن، جزو مهارتهای انسانهای موفق است. قرار نیست حرفهای طرف مقابلتان را صد درصد تأیید کنید. مجموعه واکنشهای شما به همسرتان نشان میدهد که برای شنیدن آماده هستید و به این کار علاقه دارید. همینجاست که میتوانید حرفها و نقطه نظراتتان را درست بیان کنید.
نکته چهارم: وقتشناس باشید
زمان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنید. شروع گفتوگو در زمان عصبانیت و در لحظات ناراحتی، نمیتواند شما را به موفقیت برساند. وقتی خانم یا آقا در زمینهای (بهحق یا ناحق) ناراحت هستند، اصلاً موقعیت مناسبی برای صحبت در مورد آن موضوع خاص نیست. چنین گفتوگوهایی به کدورتهای بیشتر، نگرانیهای فراوانتر و سوءتفاهمات دامن میزند. در شرایطی که طرف مقابلمان به هر دلیلی حوصله ندارد، ناراحت است یا اعلام میکند که من الان آمادگی حرفزدن ندارم، اصرار نکنید. فکر نکنید که این آخرین فرصت است و درواقع، موقعیتهایتان را تباه نکنید. انتخاب زمان گفتوگو، هوشمندی میخواهد.
نکته پنجم: جنبه داشته باشید!
ظرفیت اینکه گفتوگوی همسرانهتان به نتیجه نرسد را داشته باشید. همه 4 مورد قبل را رعایت کردهاید، اما گفتوگو به نتیجه نرسیده، مشکلی نیست! همه گفتوگوها قرار نیست به نتیجه برسند. جاهایی حتی خوب است که گفتوگو به نتیجه نمیرسد. گاهی در گفتوگوهایی که بهسرعت به نتیجه میرسند، ابعادی از موضوع مورد بررسی قرار نمیگیرد. همین که حرفهایتان را زدهاید، نکته مهمی است؛ نه از نظر اینکه حجت تمام شد و من حرفهایم را زدم؛ از این نظر که «خدا را شکر توانستم در مورد این مسئله حرف بزنم».
همین که بتوانید از گفتوگو کردن لذت ببرید، موفق بودهاید. بگذارید یک مثال بزنم؛ در یک گفتوگو، همسرتان را قانع میکنید که فلان سفر را بروید یا فلان وسیله را بخرید، اما در آن روزها، قدرت مالیاش را ندارید. معنیاش این نیست که این گفتوگو بینتیجه بوده، معنیاش این است که تصمیمی گرفتهاید اما فعلاً شرایط اجرایش را ندارید. هیچ اشکالی ندارد. مهم این است که شما با هم حرف میزنید. گاهی که گفتوگویتان به نتیجه نمیرسد و احتمال ناراحتی و اختلاف بین شما و همسرتان وجود دارد، لازم است موضوع را با فرد دیگری که هر دو، امانتداری و رازداریاش را قبولش دارید، در میان بگذارید. قرآن هم از چنین روشی تحت عنوان «حَکم در اختلافات» یاد میکند. گاهی با این روش میتوان گفتوگو را از بنبست خارج کرد.
1- در لفافه حرفزدن و حرفها را پیچاندن
گاهی زن و شوهر، منظورشان را با سکوت و طرح یک مسئله انحرافی بیان میکنند و انتظار دارند که طرف مقابل هم منظورشان را بفهمد. لفافهگویی، گاهی ابهام را بیشتر میکند و طرف مقابل منظور شما را نمیفهمد. مثلاً میخواهید شوهرتان لباسی برایتان بخرد، جلوی ویترین مغازه میایستید و از لباس تعریف میکنید. درواقع تلویحاً میخواهید به شوهرتان بگویید که این لباس را بخرد، اما مرد نگاه زیباییشناسی زن را مورد توجه قرار میدهد، بدون اینکه واقعاً منظور او را فهمیده باشد. در پایان، شما ناراحت میشوید و شاید بگویید او من را درک نمیکند. در صورتی که ما نباید انتظار داشته باشیم همیشه، همه از همان منظری که ما به یک موضوع نگاه میکنیم، به آن نگاه کنند.
2- یاد کردن از تلخیها
اشتباهات گذشته و خاطرات و تلخیها را یاد نکنیم؛ تو آنجا کوتاه نیامدی، آنجا دعوا کردی و... .
3- طولانی کردن گفتوگو
مسائل بدیهی را تکرار نکرده و گفتوگو را ملالآور نکنید.
«علمهالبیان»؛ تعلیم بیان، همان منت خداوند متعال بر انسان است. گاهی این بیان از راه کلام است، گاهی از طریق نگاه و گاهی حتی سکوت. مهم این است که انسان آنچه در درون دارد را انتقال بدهد. ما با منظورمان میتوانیم با طرفمان دادوستد کرده و مراد خود را به او بیان کنیم. همه اینها جزو نعمتهای الهی هستند که در زیرمجموعه «علمهالبیان» میگنجند.
ما در روضههایمان هم مواردی داریم که تأکید اسلام بر روشهای گفتوگو را نشان میدهد. مثلاً میگوییم امام حسین (ع) در لحظه آخر که میخواستند به میدان بروند، اسبشان حرکت نمیکرد. دیدند دخترشان ایستادهاند و میخواهند با ایشان صحبت کنند. در چنین شرایطی، ایشان از فراز اسب صحبت نکردند، پایین آمدند و ارتباط بدنی و لمسی برقرار کردند. دست دخترشان را گرفتند، ایشان را بر دامنشان نشاندند و حرفهایی زدند. دخترشان غرق در گریه بودند، اما در همان شرایط هم از تکنیکهای گفتوگو استفاده کردند. در مورد حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) هم روایت داریم در شرایطی که حضرت زهرا (س) بهدلیل دفاع از حضرت علی (ع) بیمار شده بودند و جو عمومی در مورد حضرت علی (ع) سنگین بود و حتی برخی جواب سلام ایشان را هم نمیدادند، این دو گاهی با هم مینشستند و از غمها و دردهایشان با هم صحبت میکردند.
حجتالاسلام سرلک، مراجعین فراوانی دارند که از عهده حل مسائل زندگیشان برنمیآیند. دلیلش چیست؟ تفاهمنداشتن؟ دخالت خانوادهها؟ پرخاشگر بودن؟ نه! دلیلش سادهتر از اینهاست؛ «عدم توانایی در ایجاد یک گفتوگوی م?ثر». تقریباً دلیل اصلی همه مشکلات، همین است؛ چون نمیتوانند حرف بزنند، به مشکل برمیخورند. این افراد معمولاً در حرف و کلام هم که میآیند، به هم مهلت حرفزدن نمیدهند، درزمان گفتوگو به حرفهای طرف مقابل گوش نمیدهند و تنها درصدد آمادهکردن جواب هستند؛ یعنی اولویت ذهنشان را بهجای شنیدن، برای جواب دادن میگذارند. چنین مشکلی معمولاً معضلات موجود در زندگی را به زخمهایی که هیچ پانسمانی مداوایشان نمیکند و سوزششان تمامی ندارد تبدیل میکنند. گاهی این مشکلات بسیار کوچک هستند، اما چون فضای م?ثر برای حلشان وجود ندارد، به سمت گستردگی میروند و شرایط را تا حد ناسازگاری و احساس عدمتفاهم جلو میبرند. بحث و گفتوگو در خانواده، جزو مهارتهایی است که میتواند یک زندگی را تا مرز موفقیت و احساس شادکامی جلو برده و در مقابل، خلأ آن میتواند طرفین را به دعوا، کشمکش و جدایی بکشاند.
حجتالاسلام سرلک، پیشنهادهای زیادی برای خواندن و دیدن دارند. موارد زیر، فیلمها و کتابهایی هستند که ایشان دیدن و خواندنشان را برای یادگیری بیشتر در بحثهای مربوط به خانواده، توصیه میکنند.
* سریال پایتخت: در این سریال، یک تعامل سازنده بین زن و شوهر وجود دارد. این تعامل را خیلی دوست دارم. همیشه در اوج مشکلاتی که با هم دارند، باز هم پرخاش نکرده و گفتوگو میکنند.
* سریال دکتر قریب: رابطهای که دکتر قریب با همسرش دارد، یک رابطه خیلی خوب و توأم با احترام و گفتوگو است.
* فیلم سینمایی دهلیز: فیلمی است که به خانواده، قداست میدهد. رابطه عاشقانه یک زوج که بهرغم چالش بزرگی که در زندگی دارند، از انسجام، خارج نمیشود.
* کتاب مطلع عشق/ توصیههای مقاممعظم رهبری/ دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای: در این کتاب فوقالعاده دقیق، توصیههای مقام معظم رهبری به خانوادههای نوپا برای داشتن یک خانواده خوب، جمعآوری شده است.
* کتاب روابط متکامل زن و مرد/ علی صفایی حائری/ انتشارات لیلهالقدر: این کتاب یک نقشه دقیق از روابط زن و مرد ارائه میدهد. کتاب کمحجم، اما تأملبرانگیزی است.
* کتاب سر دلبران/ دکتر امیرحسین بانکیپورفرد/ انتشارات حدیث راه عشق: عوامل آرامشبخش و نشاط آفرین در خانواده را بیان میکند.
* کتاب نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی/ نیل پست من/ ترجمه صادق طباطبایی/ انتشارات اطلاعات: این کتاب در مورد فضای خانواده در دنیای امروز است. کتاب تکاندهنده و بهدردبخوری است.
یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است.
اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دستیابی به آن است.
دنیا در پی الگوسازی و الگو آفرینی است، ولی ما مسلمانان نیاز به الگو سازی نداریم، چرا که از بهترین الگوها برخورداریم. ترسیم الگوی خانواده اسلامی ایرانی؛ و قرآن کریم بهترین الگو را معرفی و فرموده است:
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (احزاب /21) مسلماً برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
از نظر اسلام بهترین الگو، بلکه الگوی منحصر، کسی است که کامل و بی نقص باشد و تجلی احکام الهی را بتوان در رفتار وی مشاهده کرد. به عبارت دیگر، کسی شایسته الگو شدن است که تجسم قرآن کریم باشد و همانا این شخصیت بی همتا، رسول گرامی اسلام (ص) است. او که به فرموده قرآن کریم صاحب خلق عظیم است: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ (قلم، آیه 4) و تو ای پیامبر، بر قله اخلاق و کرامت قرار داری.
رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار، قرآن مجسم هستند. شخصی به نام «سعد بن هشام» روایت کرده است: «به دیدار همسر پیامبر رفتم و از اخلاق رسول خدا (ص) پرسیدم او گفت: آیا تو قرآن نمیخوانی؟ گفتم چرا. گفت: اخلاق رسول خدا (ص)، قرآنی است».
نخستین سنگ بنای نهاد مقدس خانواده، با پیوند زن و مرد آغاز میشود و در نتیجه، اولین مسئولیت نیز از همین پیوند و رابطه شکل میگیرد. زن و شوهر به محض پیوند مشترک، مسوولیتهایی برایشان به وجود میآید که اگر به درستی عمل کنند، محیط خانواده و در نتیجه اجتماع، یکپارچه لبریز صفا و صمیمیت میشود و رنگ معنویت میگیرد.
مقصود از همسرداری، مفهوم عام آن یعنی زنداری و شوهرداری است، بنابراین محتوای این نوشتار، منشوری برای همه زن و شوهرها به ویژه برای زوجین جوانی است که تازه تشکیل خانواده داده و در این وادی، فاقد تجربه هستند.
قرآن کریم اصولی را بیان میکند که رعایت آن موجب تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی و در نهایت کسب سعادت اخروی میشود.
قرآن کریم اصولی را بیان میکند که رعایت آن موجب تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی و در نهایت کسب سعادت اخروی میشود. درست است که روانشناسان و مشاوران خانواده بر اساس مطالعات و تجربیات خود اصولی را به زوجین میآموزند که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین قصد داریم به طور اختصار اصول قرآنی را مورد توجه قرار دهیم:
یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است. اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دستیابی به آن است. قرآن کریم رابطه و نقش تکمیلی زن و مرد در چارچوب نهاد خانواده را مایه سکون و آرامش طرفین در فضایی آکنده از مودت و مهربانی برمیشمارد:
وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم/21) و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
بعضی از اشخاص میپندارند که آرامش، تنها با آسایش به دست میآید، به همین دلیل از آرامش خود هزینه میکنند تا به آسایش برسند. غافل از اینکه گم شدهی بشر، آرامش است. هیچ کسی منکر نیاز انسان به آسایش نیست، لکن آسایش مقدمهای برای رسیدن به آرامش است. قرآن کریم راههای رسیدن به آرامش را نشان داده که از جمله این راهها، یاد خداوند است: الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا به ذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد/28) آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید، با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
مفسران نوشتهاند، مقصود از اطمینان در آیهی فوق، همان سکون و آرامش است. (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 249)
عجیب است که قرآن کریم افزون بر یاد خدا، همسر را نیز آرامشبخش نامیده است. تعبیر «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» در آیه مذکور، مبین همین معنی میباشد. همچنین در سوره مبارکه اعراف، تعبیر دیگری از آرامشبخشی همسر ذکر شده و در آن آمده است: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زوجها لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ... (اعراف/189) او خدایی است که همهی شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید.
انسان نیازهای متنوعی دارد که برخی از آنها جسمی و بعضی دیگر روحی است. نیاز انسان به امنیت، امید، احترام، محبت و امور جنسی از این جملهاند. آرامش نیز یکی از مهمترین این نیازها به شمار میآید که نقش همسر در تأمین آنها چشمگیر و بینظیر است. بیپاسخ ماندن این نیازها اضطراب، ناامیدی و افسردگی را به دنبال دارد که در این خصوص به روایتی اشاره میشود. امام علی(ع) درباره حضرت زهرا (س) فرمودهاند: ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان من هرگاه به فاطمه(س) نگاه میکردم، غم و غصههایم زائل میگردید. (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 362)
همچنین امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که فرمود: مرد مسلمان بعد از اسلام، از هیچ چیز بیش از همسر مسلمانی که وقتی به او نگاه میکند شاد شود، بهره نمیبرد. (کلینی، الکافی، ج 5، ص 327)
انسان همواره بیقرار و ناآرام است و جز همسو شدن با قطبنمای الهی خداوند متعال، امکان درک آرامش را نخواهد داشت و خداوند زوجین را آفرید تا مایه آرامش یکدیگر باشند.
مهرورزی در روابط میان همسران، یک اصل مهم و یک نیاز ضروری است. مقصود از مهرورزی، دوست داشتن و به طور خاص، آشکار سازی دوستیها است. خدای متعال میان زوجین محبت ایجاد کرده است. این مطلب در بخش پایانی سوره مبارکه روم ذکر شده است: وجعل بینکم مودة ورحمة إن فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم/21) و خداوند میان شما همسران، مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
مفسران درباره تفاوت مفهومی دو واژه «مودت» و «رحمت» نوشتهاند، مودت به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد و رحمت به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده محرومیتِ محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید میآید و صاحب دل را وادار میکند تا در مقام عمل برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. (طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 166)
بدین ترتیب میتوان گفت رحمت، مهر قلبی است و مودت، اثری است که در نتیجه آن بر زبان یا رفتار ظاهر میشود. با توجه به مفهوم دو واژه یاد شده، مودت و رحمت، مجعول خداوند در روابط همسران است. نکته قابل توجه آن است که مطابق آنچه پیش از این ذکر شد، فلسفه آفرینش همسر برای انسان، نیل به آرامش است.
روشن است که آرامش در روابط همسران، بدون مودت و رحمت به دست نخواهد آمد. به همین دلیل خدای متعال نعمتش را کامل کرده و مودت و رحمت را نیز ایجاد کرده است. بنابراین، نیازی نیست همسران در ایجاد محبت بکوشند، بلکه آنان باید بیاموزند و بکوشند که این نعمت خدایی را حفظ نمایند و از هر چیزی که آن را کمرنگ و یا به نفرت تبدیل میکند، اجتناب نمایند.
اگر زن و شوهر به یکدیگر مهر ورزند، خانه به محیطی امن، آرام و مناسب برای رشد و کمال خود و فرزندان تبدیل خواهد شد. همهی دستورهایی که اسلام درباره چگونگی صدا کردن یکدیگر، سلام کردن، پیشواز و بدرقه رفتن، خداحافظی کردن، غذای خوب پختن، ایراد نگرفتن از کارهای یکدیگر، تمیزی و نظافت، زینت و خودآرایی، سپاس و قدردانی از یکدیگر، عیب پوشی، تبسم و خوشرویی، خوشزبانی و مسائل دیگری از این قبیل به ما آموخته است، به منظور ایجاد محبت و تحکیم روابط خانوادگی است.
امام صادق (ع) در سخنی زیبا فرمودهاند: کوشش در زیاد کردن محبت به همسر، در حقیقت، کوشش برای افزودن مراتب ایمانی است. حتی تأکید شده است که این محبت را اظهار کنید و بر زبان آورید، در این صورت است که هرگز از یادشان نمیرود. (مکارم الاخلاق، ص 50)