محمد برقی
؛در مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهّرى، جلد 22 صفح? 645 آمده است: مکتب هاى اخلاقى دنیا که همه، اخلاق پیشنهادى خود را به عنوان «اخلاق خوب» پیشنهاد کرده اند تفاوتشان با یکدیگر در حدّ تضادّ است، یعنى حدّ اکثر تباین (اختلاف و تفاوت) میانشان هست؛ یک عمل را مکتبى اخلاقى مىداند و مکتب دیگر ضدّ اخلاقى. اخلاق، علم دستورى است، یعنى علم «چگونه باید بود» و فرمان اینکه: «اینطور باش!» ... صِرف توصیه کردن به اینکه اخلاق خوب داشته باشید، معرّف یک مکتب اخلاقى نمىتواند باشد. و شاید مکرّر گفته باشیم که پوک ترین و بى مغزترین حرفها همین حرف منسوب به زرتشت است که مىگوید: گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک.
آخر (ملاک و معیار) نیکى چه هست؟ مثل این است که از مهندسى براى ساختمان یک مسجد طرح بخواهند، به او بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا به یک خیّاطى بگویند: چه مدل لباس مىدوزى؟ بگوید: یک مدل خوب! ولى معلوم نباشد خوب او چگونه است؟!
باهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب میشود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهشهای تاریخی است.
به دلیل آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر میشود.
حضرت عبد العظیم علیه السلام از امام رضا چنین روایت مى کند :
المُسلِمُ الَّذی یَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهُ ولَیسَ مِنّا مَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ
مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نیست آن که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد .
عیون أخبار الرّضا علیه السلام ، ج 1، ص 24 .
تویی امام زمانم، تویی تمام جهانم
تویی بِه از همه خوبان، بیاگل نرگس
تویی تمام امیدم، تویی نوا و نویدم
تویی که جلوه احسان، بیا گل نرگس
تعجیل درظهور #صلوات??
امام على علیه السلام فرمودند:
??ایمان هیچ بنده اى راستین نباشد
مگر زمانى که اطمینان او به آنچه نزد
خداست بیشتر باشد از آنچه در دست
خویش دارد.
??میزان الحکمه، ج 1، ص 416
یا امام رضا(ع).......
گفته اند که عقده ام را
تو فقط وا میکنی
هر دری که بسته باشد
? ازکَرَم وا میکنی
بسته است اقا برویم
دَرب های کربلا
این بَرات کربلا یم
? کِی تو امضا میکنی؟
??یاس بی نشان علـــــــے ع??
@MM3317
??چه کسی جان حضرت عزرائیل را میگیرد؟
?طبق روایت معتبری که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور میدهد که در صور بدمد،
??وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور میدمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد،
?? آن صدا به اندازهای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد..
??در ادامه همین روایت امام چهارم میفرماید:
??سپس خداوند به عزرائیل میفرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی ماندهاند؟
??فرشتهی مرگ میگوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمیمیری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من.
??خداوند به عزرائیل دستور میدهد که روح آن سه فرشتهی مقرّب درگاهش را قبض کند.
سپس خداوند به او میگوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب میدهد: بندهی ضعیف و مسکین تو عزرائیل
?? در این هنگام از طرف خدا خطاب میرسد: بمیر ای ملک الموت.
?? عزرائیل صیحه ای میزند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود میشنیدند در اثر آن میمردند.
?? وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار میشود، میگوید: اگر میدانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا میکردم.
@mm3317
♦? در این هنگام خداوند خطاب میکند:
?? ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟
?? امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمیگوید. آنگاه خداوند خود میفرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است.??
#کانال حرمین شریف
?? @MM3317
????????????????????????
??ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54
واقعیت این است که در ازدواج دو مرحله شناخت داریم. مرحله اول، شناخت همسر آینده تان است که ممکن است خیلی موفقیت آمیز باشد. شما فکر کنید بسیار به هم شبیه، همسان و متناسب هستید و تفاهم دارید. بنابراین تصمیم بگیرید زندگی مشترک تان را شروع کنید و خانواده ها را برای یک خواستگاری موفقیت آمیز آماده کنید. اما دست نگه دارید! دل خوش به پایان این ماجرا نباشید چون شناخت شما همین جا تمام نشده است.
شما وقتی می توانید بگویید به شناختی نسبی رسیده اید که دومین مرحله را هم پشت سر بگذارید. یعنی شناخت خانواده همسر. شناخت خانواده همسر درست همان اندازه اهمیت دارد که شناخت خود همسر. درست است که شما شاید یک بار در هفته آنها را ببینید و در عوض هر روز هفته را کنار همسرتان بگذرانید اما خانواده همسر از جهات مختلفی بر رابطه شما سایه می اندازد و حضورشان به هیچ وجه قابل انکار نیست.
حتی اگر در بدترین حالت، رابطه خود را به طور کامل با آنها قطع کنید با روحیات و منش خانواده همسرتان از طریق تربیت و ژنتیک به همسرتان انتقال پیدا کرده و حضور آنها غیر مستقیم در زندگی شما مشهود خواهد بود.
چرا گفتن این جمله که «می خواهم با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش» اشتباه است؟ به دلایل زیر:
همه چیز به تربیت و ژنتیک برمی گردد. هر خانواده عادت ها، آداب و رسومی دارد که مطابق آن رفتار می کند و آنها را به فرزندانش انتقال می دهد. خود شما، محصول همین عادت ها و سبک زندگی خانوادگی تان هستید. شاید آن را نپسندید اما با آن خو گرفته و بزرگ شده اید. در واقع تصور دیگری از خانواده ندارید. شاید در ذهنتان بتوانید یک خانواده ایده آل را ترسیم کنید اما هیچ وقت این تصویر را زندگی نکرده اید. همسر آینده شما هم همین طور است. او حامل پیام هایی است که 2 یا 3 دهه در خانواده زندگی کردن به او آموخته است. در واقع تربیت شده خانواده است و در بزنگاه های حساس، قبل از آنکه بخواهد فکر کند چطور باید تصمیم بگیرد، براساس الگوهایی که از قبل داشته تصمیم خواهد گرفت. به همین دلیل است که افراد شبیه پدران و مادرانشان عمل می کنند.
آموخته های ما از خانواده بسیار بیشتر از آنچه که فکر می کنید اهمیت دارند. نقش های زن و مرد، بر اساس سبک زندگی خانواده تعیین می شود. اگر زن از یک خانواده مردسالار باشد و مرد از یک خانواده زن سالار، درک متفاوتی از نقش های زنانه و مردانه دارند. مرد انتظار دارد که همسرش بار بیشتر زندگی را به دوش بکشد و او زیر سایه تصمیمات همسرش باشد اما در مقابل، زن انتظار دارید او مردانگی اش را نشان دهد و تکیه گاه و مرکز ثقل باشد. بنابراین اولین اختلافات از همین جا شروع می شود. مرد احساس می کند همسرش درایت زنانه ندارد و زن حس می کند همسرش به قدر کافی مرد و قابل اتکا نیست.
به همین شکل موارد دیگر تاثیر گذارند. مثلا حد و مرز حریم شخصی در هر خانواده ای متفاوت است. برخی خانواده ها اعتقادی به حریم شخصی ندارند و از همه ماجراهای زندگی مشترک فرزندشان خبر دارند. در برخی خانواده ها اما این حریم محکم تر است و افراد به راحتی دیگران را به زندگی شان راه نمی دهند. تفاوت در این مسایل می تواند زندگی مشترک را به طور جدی با بحران مواجه کند.
شما قرار است عضوی از یک خانواده جدید شوید. ازدواج در ایران به هیچ عنوان یک تصمیم فردی نیست. بنابراین باید بتوانید رفتارهای خانواده جدید را بپذیرید، آنها را دوست بدارید و برایشان دل بسوزانید. در غیر این صورت رابطه شما و همسرتان صدمه خواهد دید و فشاری مضاعف را در زندگی مشترکتان تحمل خواهید کرد. فراموش نکنید که اگر همسرتان در موقعیت انتخاب بین شما و خانواده اش قرار گیرد به احتمال خیلی زیاد خانواده اش را انتخاب می کند. بنابراین باید توانایی پذیرش و صمیمی شدن با خانواده همسر را داشته باشید. نه خود را از آنها برتر ببینید نه پایین تر. نه خود را جدا کنید و نه پای همسرتان را از خانه پدری اش ببرید.
اگر همسر شما با خانواده اش تفاوت های رفتاری زیادی دارد، این را کاملا به فال نیک نگیرید. از یک جهت ممکن است نشان دهنده شکل گرفته بودن شخصیت او و خودساختگی اش باشد اما از سوی دیگر نشان می دهد او الگوهای خانوادگی را قبول نکرده اما آیا الگوهای جایگزین هم دارد؟ آیا زندگی در خانواده ای دیگر به سبکی دیگر را تجربه کرده؟ جواب قطعا منفی است.
بهترین ازدواج، ازدواجی است که خانواده ها بیشترین شباهت ها را به هم داشته باشند. این یعنی که شما ریشه های مشترک دارید و در طول زمان، حتی اگر تغییرات شخصیتی هم داشته باشید باز به شیوه های تربیتی تان پایبند خواهید بود. از آن گذشته، وقتی خانواده ها هم کفو باشند، تعامل با آنها برایتان ساده تر است. تفاوت های شدید و اختلاف فرهنگی و اقتصادی وقتی آنقدر باشد که شما تمایل نداشته باشید خانواده همسرتان را در جمع معرفی کنید کم کم باعث بروز اختلافات فامیلی می شود. تصور کنید بچه دار شد اید و شما دوست ندارید فرزندتان شبیه مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و عمویش رفتار کند. شبیه آنها حرف بزند یا حتی چهره ای شبیه آنها داشته باشد. خب، شما از همین حالا شکست خورده اید چون خانواده همسر را نمی توان تغییر داد. کسی که در این بین به ناچار تغییر می کند، خود شما خواهید بود.
بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره! خیلی دوسش دارم.
گفتم: امام زمان(عج) حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست، به دله.
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست، به دله بدم میاد.
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم.
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه!
دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده.
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه.
گفتم: پس حجابت… .
اشک تو چشاش جمع شده بود.
روسری اش رو کشید جلو...
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم، حجاب که قابلش رو نداره.
از فردا دیدم با چادر اومده.
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره.
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.
نظرشما چیه؟؟؟
پیرزن و پیرمردهایی را که دست در دست هم راه میروند و با هم قدم میزنند، دیدهاید؟ البته اگر خودشان را هم از نزدیک ندیده باشید، حتماً چنین تصویری را مشاهده کردهاید. تصویری که باعث میشود خیلیها از خودشان بپرسند این زوج چطور این همه سال را با هم به خوبی زندگی کردهاند؟ و چطور میشود راه آنها را در پیش گرفت و پس از سالها زندگی مشترک، همین حس خوب را داشت؟
زوجهای موفق، در پی شناخت همسرشان هستند
آنها سعی میکنند هر روز شناخت بهتر و دقیقتری از همسرشان به دست بیاورند. در حقیقت آنها پذیرفتهاند که انسان تغییر میکند و این تغییرات هم دائمی است. زمانی که تجربههای او بیشتر میشود، نگاهش نسبت به دنیا و زندگی عوض خواهد شد و این تغییر نگرش و نگاه هم میتواند رفتارش را تغییر دهد.
بسیاری از زوجهایی که مدتهاست در کنار یکدیگر زندگی میکنند، سالها قبل همدیگر را شناختهاند و نمیتوانند تغییر طرف مقابلشان را بپذیرند، یا حتی ممکن است اصلاً آن را نبینند و انکار کنند. برای همین هم گاهی پس از گذشت چند سال، وقتی دوباره به ارتباطشان نگاه میکنند، متوجه میشوند همسرشان برای آنها مثل یک غریبه شده است؛ غریبهای که اصلاً او را نمیشناسند. بنابر این، آنهایی که نمیخواهند زندگی مشترکشان چنین آسیبی ببیند، هر روز باید در پی شناخت همسرشان باشند و سعی کنند آن فرد جدید را بهتر از قبل بشناسند.
زوجهای موفق، واقعگرا هستند
زوجهای موفق، واقعگرا هستند و میدانند هر انسانی ممکن است اشتباه کند. گاهی زندگی بسیار سخت پیش میرود و شرایط طوری میشود که زن و مرد احساس میکنند گیج شدهاند و نمیتوانند راه درست را انتخاب کنند.
اگر در این مواقع، حواستان نباشد، ممکن است مرتکب اشتباهی شوید که زندگیتان را تهدید میکند. پس هر وقت چنین مشکلاتی سر راهتان قرار گرفت، به خودتان یادآوری کنید که هر کسی ممکن است اشتباه کند؛ ولی واکنش شما در برابر اشتباه همسرتان میتواند نتیجه آن را تغییر دهد.
زوجهای موفق، به فکر فریب دادن همسرشان نیستند
آنها هرگز به فکر فریب دادن همسرشان نیستند. پس اگر شما میخواهید همسرتان را آزار دهید، حتماً به این کار فکر کنید؛ اما اگر واقعاً همسرتان را دوست دارید، هیچ وقت و در هیچ شرایطی به فکر خیانت و تقلب نباشید.
زوجهای موفق، میتوانند عدم موافقتشان را اعلام کنند
آنها به یکدیگر این فرصت را میدهند که عدم موافقتشان را اعلام کنند. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که همسران مرتکب میشوند این است که فکر میکنند زن و شوهر موفق، در تمام موضوعات زندگی باید با یکدیگر موافق باشند. در حالی که زوجهای موفق، طور دیگری رفتار کردهاند و اختلاف نظرهایی را که با همسرشان داشتهاند، پذیرفتهاند. البته درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی، حتماً باید تفاهم و توافقی وجود داشته باشد، اما در مورد مباحث ساده و جزئیتر، میتوان به توافق رسید.