محمد برقی
بوق نزنید:
یعنی فریاد کشیدن ممنوع!
خطر ریزش کوه:
یعنی وقتی تو ناسپاس هستی، وقتی توهین و فحاشی میکنی، پس منتظر باش تکه سنگها بر سرت ریزش کند!
پیچ خطرناک:
سرعت خود را کم کنید! یعنی ما به کمی شوخ طبعی نیاز داریم که از مسیرهای دشوار و پیچ و خمهای خطرناک زندگی، راحتتر عبور کنیم و به آسانی نلغزیم!
سبقت ممنوع:
چرا همسرت را رقیب خود میدانی؟ با او همراه و همفکر و همدرد شو! اگر موفقیتی کسب کند، مطمئن باش که تو هم در آن سهیم هستی!
با نور بالا حرکت نکنید:
یعنی هرگز تصور نکن که حق به جانب توست؛ و در جاده زندگی جوری عمل نکن که همسرت تعادل و توان صحبت و گفتمان و اظهار نظر نداشته باشد. مطمئن باش وقتی ماشین مقابل که همسرت است، نتواند خوب ببیند، تو پیروز نیستی! بلکه با تو تصادف میکند، آن وقت چه میشود؟ هیچ! فقط یک خسارت دوبله!
خطر سقوط بهمن:
یعنی در جاده زندگی، مدام پرخاش نکن، مدام فریاد نکن، مدام قهر نکن و مدام ... باور کن که تو با صدای اشتباهات کوچکت، باعث میشوی که خرده برفها به هم آمیخته و به تدریج به بهمن عظیمی تبدیل شوند و در نهایت، سر از دادگاه حمایت خانواده در آوری و آخرش مُهر طلاق بر پیشانیات میخورد و بس!
جاده، دو طرفه است:
یعنی فقط به فکر کاستیهای خودت نباش! الان خسته ای، بعد خسته ای، بعد میخواهی فیلم دلخواهت را ببینی، بعد میخواهی استراحت کنی و بعد ...
زندگی یک جاده دو طرفه است، کمی هم به همسرت بیندیش و ببین کاستیهای او چیست؟ خواستههایش را جامهی عمل بپوشان و ... یکه تازی و فقط به فکر خود بودن، ممنوع!
جاده، دو طرفه است:
یعنی فقط به فکر کاستیهای خودت نباش! الان خسته ای، بعد خسته ای، بعد میخواهی فیلم دلخواهت را ببینی، بعد میخواهی استراحت کنی و بعد ... زندگی یک جاده دو طرفه است، کمی هم به همسرت بیندیش و ببین کاستیهای او چیست؟
به محل پارک، پانصد متر مانده:
یعنی گاهی کار را تعطیل کن و برای تفریح و استراحت همسرت وقت بگذار. فراموش نکن:
ارزش هر چیز در زندگی ما به میزان زمانی است که برای آن صرف میکنیم! باور کن مانند همان وقتی است که شما در جاده به پارک میرسید و چای و شیرینی مختصری میل میکنید و وقتی پشت فرمان قرار میگیرید، انرژی بیشتری نسبت به قبل دارید. باور کنید که زندگی هم این گونه است! یک بار امتحان کنید.
حداکثر سرعت مجاز، 110 کیلومتر:
وقتی در جاده، راننده ای را میبینید که بیشتر از حد مجاز میراند و ماشین او به صورت مارپیچ حرکت میکند، چه میگویید؟ بی شک میگویید: به زودی تصادف میکند یا از پرتگاهی پرت میشود! جاده زندگی هم این گونه است:
- وقتی شما هر طور دوست دارید میتازید.
- وقتی مدیریت احساس ندارید و هر گاه که به هر دلیل خشمگین میشوید، هر کاری که میتوانید میکنید و هر حرف زشتی را میزنید و نمیدانید که، خشم و خجالت، هر دو با (خ) آغاز میگردد و بدانید که این مسایل بی دلیل نیست!
سری به دادگاه و زندانها بزنید... تمام افرادی که به دلیل خشم، عمل زشتی از آنان صادرشده است، هرگز سر خود را بالا نمیگیرند و ابراز خوشحالی نمیکنند. بلکه سر به زیر دارند و با کلماتی بریده بریده میگویند: شرمندهام! پس بهتر است کاری نکنید که در نیمه جاده زندگی، دچار این حالت شوید.
حداکثر سرعت در شب، 80 کیلومتر:
شب یعنی ظلمات و تاریکی، و در جاده زندگی یعنی بعضی از مسایل را فقط شنیدهایم و خوب نمیدانیم و نباید زود قضاوت کنیم. حتی خداوند، قبل از مرگ انسان دربارهاش قضاوت نمیکند! پس وقتی مسایلی را میشنوید که باعث نگرانی یا خشم شما در رابطه با همسرتان میشود، تند نرانید، سرعت خود را کنترل کنید. مطمئن باشید که با گذشت اندکی از زمان و انجام گفتمان حضوری، متوجه میشوید که قضاوت شما غلط بوده است.
به خاطر بسپارید:
تاریکی یعنی جهل، و نور یعنی آگاهی. پس بهتر است با نور آگاهی و با آرامش، مسایل را حل و فصل کنید.
به پل نزدیک میشوید:
وقتی شرایط خاصی برای همسرتان پیش آمده است که باید خیلی مراعات او را در رفتار و گفتار نمایید، مطمئن باشید تا چشم برهم بگذارید، به سلامتی از پل زندگی عبور کردهاید.
فراموش نکنید: خوشا آنانی که وجود خود را پلی میسازند تا دیگران از آن عبور کنند!
به تونل نزدیک میشوید:
شما وقتی در جاده ای به تونل نزدیک میشوید چه میکنید؟ بی شک میگویید: اولین کار، کم کردن سرعت و بعد روشن کردن چراغهای اتومبیل است!
حالا در جادهی زندگی، به تونل نزدیک میشوید؛ یعنی همسر شما در یک حالت بحرانی به سر میبرد:
- یکی از عزیزانش فوت کرده،
- دچار ورشکستگی اقتصادی شده،
- با شکست کاری مواجه شده،
- و مشابه آن...
در این حالت شما باید چه کنید؟
اول، سرعت زندگی خود را کم کنید، یعنی از کار روزمرهی خود بکاهید. دوم، چراغها را روشن کنید، برای شما گفته بودیم که نور یعنی دانایی و آگاهی؛ پس با دانایی و آگاهی عمل کنید. با او همدرد و همراه شوید و در کنارش حضور یابید.
به خاطر بسپارید: همسر شما امانت و موهبتی الهی است که برای مدت محدودی در کنار شماست!
پس اگر این گونه عمل کنید، مطمئن باشید که خیلی زود و به یاری خداوند، به سلامتی از تونل تاریک عبور میکنید و به زودی شاهد روشنایی جاده و حضور لبخندی بر لبان خود و همسرتان میشوید.
خطر! جاده بن بست است:
یعنی وقتی شما در جاده زندگی به تابلوهای راهنمایی که برایتان نصب کردهایم توجه نکردید و در نهایت، قهر را ادامه دادید، باید بگوییم متأسفانه شما در جاده زندگی به بن بست رسیدهاید و به زودی خطر حقیقی را که همان طلاق است، با گوشت و پوست خود حس خواهید کرد!
به خاطر بسپارید:
در طول سفر زندگی، چشم به جاده ندوز، خسته میشوی! دل به جاده بده! چطوره ؟ ؟ نظرتان را بفرمایید.
بحثها، بین کارهای خانه و بالا و پایینکردن شبکههای تلویزیون شروع شده و درنهایت، ناتمام میمانند. بهنظر میرسد که زن و شوهرها در زندگی شهری، فرصت، مهارت یا توان گفتوگوی کافی برای ساماندهی شرایط را ندارند. ماشین، موبایل، تلویزیون، شبکههای مختلف مجازی، روزنامهها و مشغلههای کاری، شرایطی را ایجاد کردهاند که ارتباطات کلامی به حداقل رسیدهاند. حجتالاسلام علی سرلک در مورد همه نکاتی که برای شروع یک گفتوگوی م?ثر و مسئلهمحور لازم است رعایت کنیم، برایمان صحبت کرده است.
نکته اول: فضای گفتوگو را درست بچین!
اول از همه این را بدانید: گفتوگویی موفق است که با زمینه تفاهم و علاقهمندی شکل میگیرد. در قرآن هم آمده است که خوب حرف بزنید و سخنانتان را با سلام شروع کنید؛ یعنی گارد مثبت داشته باشید و از حرفهای بد پرهیز کنید. فضای گفتوگو باید فضای تفاهم باشد: «لا یحبالله الجهر بالسوء من القول»/ آیه 148 سوره نساء، در مورد اینکه فضای گفتوگو نباید فضای زشتی و بدزبانی باشد. «و قولوا للناس حسنا»/ سوره بقره آیه 83، در مورد نیکو سخن گفتن. «و قولوا لهم قولا معروفا»/ آیه 8 سوره نساء در مورد روان حرف زدن. «اذا قلتم فاعدلوا»/ آیه 152 سوره انعام، در مورد منصفانه حرف زدن؛ همه اینها میخواهند بگویند که فضای گفتوگوی ما باید فضای مثبتی باشد. نباید در یک فضای منفی، مچگیرانه و توبیخگرانه صحبت کنیم. بعد از دیدن یک سریال خوب، بعد از یک سفر خوب، یک مهمانی دلنشین و بعد از مرور یک خاطره زیبا، بهترین اوقاتی هستند که میتوانیم در مورد مسئلهای که نگرانمان کرده حرف بزنیم.
نکته دوم: بحث را تکشاخه نگه دارید!
در مورد یک مسئله حرف بزنید، نه فهرستی از مسائل! بهخودتان و طرف مقابلتان زمان بدهید که به همان یک موضوع بپردازید. نیازی نیست همه مشکلات را در یک جلسه حل کنید. الان مذاکرات مهم دنیا مثل مذاکرات ایران در ژنو هم مرحله به مرحله و طبقهبندیشده پیش میرود و در هر جلسه در مورد یک مسئله حرف میزنند.
وقت کم است؟ در همان فرصت کوتاه میخواهید هرچه در دل دارید بیرون بریزید؟ خب، اشتباه است! نباید همان فرصت کم را بسوزانید. باید به تأثیر گفتوگو فکر کنید. قبول دارم که فرصت کم است، اما این فرصت کم را میتوانید با کیفیتی که به گفتوگو میدهید، جبران کنید. اصلاً با هم قرار بگذارید که هر دو هفته یک بار، مثلاً ساعت خاصی از روز پنجشنبهتان را برای گفتوگو خالی کنید. میوه و چایی آماده کنید، تلویزیون را خاموش کنید و حرف دلتان را بزنید. در کشاورزی هم وقتی آب کم است، از روش قطرهای استفاده میکنند. میبینید که همان آب اندک میتواند درختان تناور بهوجود بیاورد. چرا؟ چون آن را هدایت کردهاند.
نکته سوم: خوب شنیدن
برای شنیدن، اشتیاق نشان بدهید؛ توجه کنید، واکنش نشان بدهید، یک جاهایی تعجب کنید، یک جاهایی سکوت، جای دیگر تأیید و حتی گاهی در چهرهتان انکار را نشان بدهید. مهم این است که دارید توجه میکنید. واکنش کلامی نشان دادن، جزو مهارتهای انسانهای موفق است. قرار نیست حرفهای طرف مقابلتان را صد درصد تأیید کنید. مجموعه واکنشهای شما به همسرتان نشان میدهد که برای شنیدن آماده هستید و به این کار علاقه دارید. همینجاست که میتوانید حرفها و نقطه نظراتتان را درست بیان کنید.
نکته چهارم: وقتشناس باشید
زمان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنید. شروع گفتوگو در زمان عصبانیت و در لحظات ناراحتی، نمیتواند شما را به موفقیت برساند. وقتی خانم یا آقا در زمینهای (بهحق یا ناحق) ناراحت هستند، اصلاً موقعیت مناسبی برای صحبت در مورد آن موضوع خاص نیست. چنین گفتوگوهایی به کدورتهای بیشتر، نگرانیهای فراوانتر و سوءتفاهمات دامن میزند. در شرایطی که طرف مقابلمان به هر دلیلی حوصله ندارد، ناراحت است یا اعلام میکند که من الان آمادگی حرفزدن ندارم، اصرار نکنید. فکر نکنید که این آخرین فرصت است و درواقع، موقعیتهایتان را تباه نکنید. انتخاب زمان گفتوگو، هوشمندی میخواهد.
نکته پنجم: جنبه داشته باشید!
ظرفیت اینکه گفتوگوی همسرانهتان به نتیجه نرسد را داشته باشید. همه 4 مورد قبل را رعایت کردهاید، اما گفتوگو به نتیجه نرسیده، مشکلی نیست! همه گفتوگوها قرار نیست به نتیجه برسند. جاهایی حتی خوب است که گفتوگو به نتیجه نمیرسد. گاهی در گفتوگوهایی که بهسرعت به نتیجه میرسند، ابعادی از موضوع مورد بررسی قرار نمیگیرد. همین که حرفهایتان را زدهاید، نکته مهمی است؛ نه از نظر اینکه حجت تمام شد و من حرفهایم را زدم؛ از این نظر که «خدا را شکر توانستم در مورد این مسئله حرف بزنم».
همین که بتوانید از گفتوگو کردن لذت ببرید، موفق بودهاید. بگذارید یک مثال بزنم؛ در یک گفتوگو، همسرتان را قانع میکنید که فلان سفر را بروید یا فلان وسیله را بخرید، اما در آن روزها، قدرت مالیاش را ندارید. معنیاش این نیست که این گفتوگو بینتیجه بوده، معنیاش این است که تصمیمی گرفتهاید اما فعلاً شرایط اجرایش را ندارید. هیچ اشکالی ندارد. مهم این است که شما با هم حرف میزنید. گاهی که گفتوگویتان به نتیجه نمیرسد و احتمال ناراحتی و اختلاف بین شما و همسرتان وجود دارد، لازم است موضوع را با فرد دیگری که هر دو، امانتداری و رازداریاش را قبولش دارید، در میان بگذارید. قرآن هم از چنین روشی تحت عنوان «حَکم در اختلافات» یاد میکند. گاهی با این روش میتوان گفتوگو را از بنبست خارج کرد.
1- در لفافه حرفزدن و حرفها را پیچاندن
گاهی زن و شوهر، منظورشان را با سکوت و طرح یک مسئله انحرافی بیان میکنند و انتظار دارند که طرف مقابل هم منظورشان را بفهمد. لفافهگویی، گاهی ابهام را بیشتر میکند و طرف مقابل منظور شما را نمیفهمد. مثلاً میخواهید شوهرتان لباسی برایتان بخرد، جلوی ویترین مغازه میایستید و از لباس تعریف میکنید. درواقع تلویحاً میخواهید به شوهرتان بگویید که این لباس را بخرد، اما مرد نگاه زیباییشناسی زن را مورد توجه قرار میدهد، بدون اینکه واقعاً منظور او را فهمیده باشد. در پایان، شما ناراحت میشوید و شاید بگویید او من را درک نمیکند. در صورتی که ما نباید انتظار داشته باشیم همیشه، همه از همان منظری که ما به یک موضوع نگاه میکنیم، به آن نگاه کنند.
2- یاد کردن از تلخیها
اشتباهات گذشته و خاطرات و تلخیها را یاد نکنیم؛ تو آنجا کوتاه نیامدی، آنجا دعوا کردی و... .
3- طولانی کردن گفتوگو
مسائل بدیهی را تکرار نکرده و گفتوگو را ملالآور نکنید.
«علمهالبیان»؛ تعلیم بیان، همان منت خداوند متعال بر انسان است. گاهی این بیان از راه کلام است، گاهی از طریق نگاه و گاهی حتی سکوت. مهم این است که انسان آنچه در درون دارد را انتقال بدهد. ما با منظورمان میتوانیم با طرفمان دادوستد کرده و مراد خود را به او بیان کنیم. همه اینها جزو نعمتهای الهی هستند که در زیرمجموعه «علمهالبیان» میگنجند.
ما در روضههایمان هم مواردی داریم که تأکید اسلام بر روشهای گفتوگو را نشان میدهد. مثلاً میگوییم امام حسین (ع) در لحظه آخر که میخواستند به میدان بروند، اسبشان حرکت نمیکرد. دیدند دخترشان ایستادهاند و میخواهند با ایشان صحبت کنند. در چنین شرایطی، ایشان از فراز اسب صحبت نکردند، پایین آمدند و ارتباط بدنی و لمسی برقرار کردند. دست دخترشان را گرفتند، ایشان را بر دامنشان نشاندند و حرفهایی زدند. دخترشان غرق در گریه بودند، اما در همان شرایط هم از تکنیکهای گفتوگو استفاده کردند. در مورد حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) هم روایت داریم در شرایطی که حضرت زهرا (س) بهدلیل دفاع از حضرت علی (ع) بیمار شده بودند و جو عمومی در مورد حضرت علی (ع) سنگین بود و حتی برخی جواب سلام ایشان را هم نمیدادند، این دو گاهی با هم مینشستند و از غمها و دردهایشان با هم صحبت میکردند.
حجتالاسلام سرلک، مراجعین فراوانی دارند که از عهده حل مسائل زندگیشان برنمیآیند. دلیلش چیست؟ تفاهمنداشتن؟ دخالت خانوادهها؟ پرخاشگر بودن؟ نه! دلیلش سادهتر از اینهاست؛ «عدم توانایی در ایجاد یک گفتوگوی م?ثر». تقریباً دلیل اصلی همه مشکلات، همین است؛ چون نمیتوانند حرف بزنند، به مشکل برمیخورند. این افراد معمولاً در حرف و کلام هم که میآیند، به هم مهلت حرفزدن نمیدهند، درزمان گفتوگو به حرفهای طرف مقابل گوش نمیدهند و تنها درصدد آمادهکردن جواب هستند؛ یعنی اولویت ذهنشان را بهجای شنیدن، برای جواب دادن میگذارند. چنین مشکلی معمولاً معضلات موجود در زندگی را به زخمهایی که هیچ پانسمانی مداوایشان نمیکند و سوزششان تمامی ندارد تبدیل میکنند. گاهی این مشکلات بسیار کوچک هستند، اما چون فضای م?ثر برای حلشان وجود ندارد، به سمت گستردگی میروند و شرایط را تا حد ناسازگاری و احساس عدمتفاهم جلو میبرند. بحث و گفتوگو در خانواده، جزو مهارتهایی است که میتواند یک زندگی را تا مرز موفقیت و احساس شادکامی جلو برده و در مقابل، خلأ آن میتواند طرفین را به دعوا، کشمکش و جدایی بکشاند.
حجتالاسلام سرلک، پیشنهادهای زیادی برای خواندن و دیدن دارند. موارد زیر، فیلمها و کتابهایی هستند که ایشان دیدن و خواندنشان را برای یادگیری بیشتر در بحثهای مربوط به خانواده، توصیه میکنند.
* سریال پایتخت: در این سریال، یک تعامل سازنده بین زن و شوهر وجود دارد. این تعامل را خیلی دوست دارم. همیشه در اوج مشکلاتی که با هم دارند، باز هم پرخاش نکرده و گفتوگو میکنند.
* سریال دکتر قریب: رابطهای که دکتر قریب با همسرش دارد، یک رابطه خیلی خوب و توأم با احترام و گفتوگو است.
* فیلم سینمایی دهلیز: فیلمی است که به خانواده، قداست میدهد. رابطه عاشقانه یک زوج که بهرغم چالش بزرگی که در زندگی دارند، از انسجام، خارج نمیشود.
* کتاب مطلع عشق/ توصیههای مقاممعظم رهبری/ دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای: در این کتاب فوقالعاده دقیق، توصیههای مقام معظم رهبری به خانوادههای نوپا برای داشتن یک خانواده خوب، جمعآوری شده است.
* کتاب روابط متکامل زن و مرد/ علی صفایی حائری/ انتشارات لیلهالقدر: این کتاب یک نقشه دقیق از روابط زن و مرد ارائه میدهد. کتاب کمحجم، اما تأملبرانگیزی است.
* کتاب سر دلبران/ دکتر امیرحسین بانکیپورفرد/ انتشارات حدیث راه عشق: عوامل آرامشبخش و نشاط آفرین در خانواده را بیان میکند.
* کتاب نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی/ نیل پست من/ ترجمه صادق طباطبایی/ انتشارات اطلاعات: این کتاب در مورد فضای خانواده در دنیای امروز است. کتاب تکاندهنده و بهدردبخوری است.
یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است.
اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دستیابی به آن است.
دنیا در پی الگوسازی و الگو آفرینی است، ولی ما مسلمانان نیاز به الگو سازی نداریم، چرا که از بهترین الگوها برخورداریم. ترسیم الگوی خانواده اسلامی ایرانی؛ و قرآن کریم بهترین الگو را معرفی و فرموده است:
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا (احزاب /21) مسلماً برای شما در زندگی، رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
از نظر اسلام بهترین الگو، بلکه الگوی منحصر، کسی است که کامل و بی نقص باشد و تجلی احکام الهی را بتوان در رفتار وی مشاهده کرد. به عبارت دیگر، کسی شایسته الگو شدن است که تجسم قرآن کریم باشد و همانا این شخصیت بی همتا، رسول گرامی اسلام (ص) است. او که به فرموده قرآن کریم صاحب خلق عظیم است: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ (قلم، آیه 4) و تو ای پیامبر، بر قله اخلاق و کرامت قرار داری.
رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار، قرآن مجسم هستند. شخصی به نام «سعد بن هشام» روایت کرده است: «به دیدار همسر پیامبر رفتم و از اخلاق رسول خدا (ص) پرسیدم او گفت: آیا تو قرآن نمیخوانی؟ گفتم چرا. گفت: اخلاق رسول خدا (ص)، قرآنی است».
نخستین سنگ بنای نهاد مقدس خانواده، با پیوند زن و مرد آغاز میشود و در نتیجه، اولین مسئولیت نیز از همین پیوند و رابطه شکل میگیرد. زن و شوهر به محض پیوند مشترک، مسوولیتهایی برایشان به وجود میآید که اگر به درستی عمل کنند، محیط خانواده و در نتیجه اجتماع، یکپارچه لبریز صفا و صمیمیت میشود و رنگ معنویت میگیرد.
مقصود از همسرداری، مفهوم عام آن یعنی زنداری و شوهرداری است، بنابراین محتوای این نوشتار، منشوری برای همه زن و شوهرها به ویژه برای زوجین جوانی است که تازه تشکیل خانواده داده و در این وادی، فاقد تجربه هستند.
قرآن کریم اصولی را بیان میکند که رعایت آن موجب تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی و در نهایت کسب سعادت اخروی میشود.
قرآن کریم اصولی را بیان میکند که رعایت آن موجب تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی و در نهایت کسب سعادت اخروی میشود. درست است که روانشناسان و مشاوران خانواده بر اساس مطالعات و تجربیات خود اصولی را به زوجین میآموزند که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین قصد داریم به طور اختصار اصول قرآنی را مورد توجه قرار دهیم:
یکی از اصول مهم همسرداری در قرآن کریم، اصل آرامش بخشی است. اصلی که اساساً علت آفرینش همسر بوده و فلسفه ازدواج نیز دستیابی به آن است. قرآن کریم رابطه و نقش تکمیلی زن و مرد در چارچوب نهاد خانواده را مایه سکون و آرامش طرفین در فضایی آکنده از مودت و مهربانی برمیشمارد:
وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم/21) و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
بعضی از اشخاص میپندارند که آرامش، تنها با آسایش به دست میآید، به همین دلیل از آرامش خود هزینه میکنند تا به آسایش برسند. غافل از اینکه گم شدهی بشر، آرامش است. هیچ کسی منکر نیاز انسان به آسایش نیست، لکن آسایش مقدمهای برای رسیدن به آرامش است. قرآن کریم راههای رسیدن به آرامش را نشان داده که از جمله این راهها، یاد خداوند است: الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ به ذکرِ اللَّهِ أَلا به ذکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد/28) آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید، با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
مفسران نوشتهاند، مقصود از اطمینان در آیهی فوق، همان سکون و آرامش است. (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 249)
عجیب است که قرآن کریم افزون بر یاد خدا، همسر را نیز آرامشبخش نامیده است. تعبیر «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» در آیه مذکور، مبین همین معنی میباشد. همچنین در سوره مبارکه اعراف، تعبیر دیگری از آرامشبخشی همسر ذکر شده و در آن آمده است: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زوجها لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ... (اعراف/189) او خدایی است که همهی شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید.
انسان نیازهای متنوعی دارد که برخی از آنها جسمی و بعضی دیگر روحی است. نیاز انسان به امنیت، امید، احترام، محبت و امور جنسی از این جملهاند. آرامش نیز یکی از مهمترین این نیازها به شمار میآید که نقش همسر در تأمین آنها چشمگیر و بینظیر است. بیپاسخ ماندن این نیازها اضطراب، ناامیدی و افسردگی را به دنبال دارد که در این خصوص به روایتی اشاره میشود. امام علی(ع) درباره حضرت زهرا (س) فرمودهاند: ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان من هرگاه به فاطمه(س) نگاه میکردم، غم و غصههایم زائل میگردید. (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 362)
همچنین امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که فرمود: مرد مسلمان بعد از اسلام، از هیچ چیز بیش از همسر مسلمانی که وقتی به او نگاه میکند شاد شود، بهره نمیبرد. (کلینی، الکافی، ج 5، ص 327)
انسان همواره بیقرار و ناآرام است و جز همسو شدن با قطبنمای الهی خداوند متعال، امکان درک آرامش را نخواهد داشت و خداوند زوجین را آفرید تا مایه آرامش یکدیگر باشند.
مهرورزی در روابط میان همسران، یک اصل مهم و یک نیاز ضروری است. مقصود از مهرورزی، دوست داشتن و به طور خاص، آشکار سازی دوستیها است. خدای متعال میان زوجین محبت ایجاد کرده است. این مطلب در بخش پایانی سوره مبارکه روم ذکر شده است: وجعل بینکم مودة ورحمة إن فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم/21) و خداوند میان شما همسران، مودت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
مفسران درباره تفاوت مفهومی دو واژه «مودت» و «رحمت» نوشتهاند، مودت به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد و رحمت به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده محرومیتِ محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید میآید و صاحب دل را وادار میکند تا در مقام عمل برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند. (طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 166)
بدین ترتیب میتوان گفت رحمت، مهر قلبی است و مودت، اثری است که در نتیجه آن بر زبان یا رفتار ظاهر میشود. با توجه به مفهوم دو واژه یاد شده، مودت و رحمت، مجعول خداوند در روابط همسران است. نکته قابل توجه آن است که مطابق آنچه پیش از این ذکر شد، فلسفه آفرینش همسر برای انسان، نیل به آرامش است.
روشن است که آرامش در روابط همسران، بدون مودت و رحمت به دست نخواهد آمد. به همین دلیل خدای متعال نعمتش را کامل کرده و مودت و رحمت را نیز ایجاد کرده است. بنابراین، نیازی نیست همسران در ایجاد محبت بکوشند، بلکه آنان باید بیاموزند و بکوشند که این نعمت خدایی را حفظ نمایند و از هر چیزی که آن را کمرنگ و یا به نفرت تبدیل میکند، اجتناب نمایند.
اگر زن و شوهر به یکدیگر مهر ورزند، خانه به محیطی امن، آرام و مناسب برای رشد و کمال خود و فرزندان تبدیل خواهد شد. همهی دستورهایی که اسلام درباره چگونگی صدا کردن یکدیگر، سلام کردن، پیشواز و بدرقه رفتن، خداحافظی کردن، غذای خوب پختن، ایراد نگرفتن از کارهای یکدیگر، تمیزی و نظافت، زینت و خودآرایی، سپاس و قدردانی از یکدیگر، عیب پوشی، تبسم و خوشرویی، خوشزبانی و مسائل دیگری از این قبیل به ما آموخته است، به منظور ایجاد محبت و تحکیم روابط خانوادگی است.
امام صادق (ع) در سخنی زیبا فرمودهاند: کوشش در زیاد کردن محبت به همسر، در حقیقت، کوشش برای افزودن مراتب ایمانی است. حتی تأکید شده است که این محبت را اظهار کنید و بر زبان آورید، در این صورت است که هرگز از یادشان نمیرود. (مکارم الاخلاق، ص 50)
جامعهشناسان و روانشناسان مختلفی در بررسی ازدواجهای سالم، ویژگیها و مهارتهایی را برای کسانی که میتوانند روابطی موفق و رضایتبخش داشته باشند، مشخص کردند.
- فلسفهای سالم از زندگی با ایدهآلهای مشخص دارند.
- دوستی، احترام و عشق بین آنها هر روز بیشتر میشود.
- علایق و فعالیتهای مشترک زیادی دارند.
- از همراهی یکدیگر لذت میبرند.
- اعتماد پذیر هستند و میتوانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیتشناس هستند.
- به یکدیگر وابستهاند.
- از موفقیتهای همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین میکنند.
- به کار یکدیگر علاقهمند بوده و به آن احترام میگذارند.
- در تصمیمگیریها مشارکت میکنند.
- سعی میکنند کارهای خستهکننده و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.
- امید و آرزوهایی واقعبینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.
- مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را میپذیرند.
- اگر لازمه رسیدن به اهداف شان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواج شان را برای این منظور عقب میاندازند.
- مشکلات را چالشهایی میبینند که باید بر آن فائق آیند.
- میتوانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.
- از ضعفهای خود مطلع بوده و برای تغییر، تلاش موثر نشان میدهند.
- از انتقاد به طور هوشمندانهای استفاده میکنند، اما تعادل را اینطور برقرار میکنند که تحسینها بیشتر از انتقادات باشد.
- انسانهایی «واقعی» هستند.
- میدانند که روابط رو به رشد، به افراد کمک میکند که به خود مطمئنتر شوند.
- در فعالیتهای سالم فیزیکی شرکت میکنند، خوب غذا میخورند، ورزش میکنند و به اندازه کافی میخوابند.
- کمتر از طعنه و کنایه استفاده میکنند، کمتر غر میزنند و شکایت میکنند.
- از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت میبرند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که باهم اختلاف نظر دارند.
- همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش میکنند.
- به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش میآید را بررسی میکنند، معایب و مزایای همه انتخابها را در نظر میگیرند. سعی نمیکنند در مورد مسائل مهم رابطهشان، با عجله نتیجهگیری کنند.
- با احترام و محبت ازدواج میکنند نه از روی دلسوزی.
- خانوادههای همدیگر را با وجود اشکالات شان، دوست دارند.
- از شوخی و شوخطبعی به صورتی درست و غیر مخرب استفاده میکنند.
- از میزان محبت ارائه شده در رابطهشان راضی هستند.
- سعی میکنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزار دهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.
- سعی نمیکنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.
قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده میشوند.
گفتگوی همسران حکم سوپاپ اطمینانی را دارد که میتواند
این گفتگوها لازم نیست حتماً درباره مسائل مهم زندگی باشد. آنچه مهم است، حفظ ارتباط کلامی شما دو نفر است که میتواند شما را به یکدیگر نزدیک کند.
جالب است بدانید که در حدود 79 درصد از گفتگوها در مورد مسائل جزیی و روزمره زندگی است و تنها در حدود 10 درصد را مسائل مهمتر و ایدههای بزرگ تشکیل میدهند.
ما وقتی در مورد مسائل مهم با یکدیگر صحبت میکنیم، به مراتب خوشحالتریم تا وقتی فقط در مورد مسائل کوچک و جزیی صحبت میکنیم. برای مثال گفتوگو در مورد آب و هوا یا مزه غذاها بسیار متفاوتتر از گفتوگو در مورد فلسفه و تحصیلات و مذهب است. اما همسران خوشبخت حتماً این موارد را در گفتگوهای دونفرهشان رعایت میکنند.
آنها وقتی احساس شرمندگی دارند، این حس را با همسرشان در میان میگذارند. ترسها و نگرانیها هم جزء مسائلی است که اگر در مورد آنها با همسرتان صحبت نکنید، تفاهم میانتان کم میشود و به جای آن قضاوتهای یک جانبه اتفاق میافتد.
گفتوگو در مورد اتفاقات و حوادث پیش رو و چگونگی اتخاذ تصمیمات برای روبهرویی با آنها، ازجمله مواردی است که کمک میکند تا شما و همسرتان مانند یک تیم هماهنگ عمل کنید تا به اهداف برسید و موانع را از پیش رو بردارید.
اطلاع از علایق یکدیگر و حتی دانستن این که همسرتان به چه نوع برنامهها و فیلمهایی علاقه دارد و چه مکانهایی برایش جذابتر است، موجب میشود که بتوانید با فراهم کردن محیطی دلپذیر آرامش او و صمیمیت خانواده را افزایش دهید و با ذهنی آمادهتر به سوی آینده گام بردارید.